چقدر چقدر تو را کم آورده ام جایت خالی که روی پیشانی قلبم قطرات ریزعرق راببینی و به صورت عرق کرده قلبم فوت کنی تا خنک شود!!
داغ شده ام داغ این دوست داشتن تن سرد و نم گرفته مرا نمی گویم گرم که داغ کرده است و داغ عشق مثل صورت مهربان خورشید خانوم روی پیشانی قلبم زده شده است!!
دستهایم را از دو طرف باز کردم کفشهایم را در آوردم و دویدم توی ساحل می خواستم حجم آبی دریا را توی بغلم بگیرم و برایت سوغات بیاورم!!!روی لبه صخره ها ی توی ساحل ایستادم و بوی دریا توی تمام تنم نشست و با تمام تن خیس و تب زده ام به یاد نفسهای تو یک نفس عمیق کشیدم! و توی دلم هی گفتم دوست دارم دوست دارم تا نفس کم آوردم و اشک بود که دوید توی تیله سیاه چشمهایم!!!!!!!!
روی لبه صخره ها ی کنار دریا ایستادم و صدای تو توی گوشم بود و تنم زیر آب دریا که به صخره ها می خورد. بوی شوری آب دریای جنوب سوغات من است برای دستهای تو!!!!
و من حالا اینجا نشسته ام و تنم مزه شور آب تمام دریا های جنوب را می دهد و انگار که تب دارم تب گرم این هوای شور شرجی را!!!!!!!
چه آدم فهمیده ای بود آن که کفت : عشق است که مثل پر شاپرک توی رگهای تنم بال بال می زند درست مثل پر شاپرک و با هر بال زدنی بند نقره ای دلم هی میلرزد و هی میلرزد!!!!
چه حال غریبیست این عشق ؟؟؟؟؟؟؟؟باورت می شود عاشق شدم و کف دستهایم گل رویید .گل رویید و رویید و بالا رفت!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
(چابهار)
سلام دوست خوبم. این بار من اول شدم. یادت باشه ها! قشنگ و زیبا بود مثل همیشه. شادکام و پیروز باشی.
آدم وقتی عاشقه یه جور دیگه میشه...اصلا یه جور دیگه میشه.
سلام دوست خوبم قشنگ بود
رها در آب ... خنکای آب و فریاد این که من هستم...من هستم...یک نفر با چشمهایی مشکی یا ابی یا سبز...چه فرق میکند ..من هستم با تمام وجودم و میبینم و میشنوم و عاشقم و مجنونم و رهاااااا...نیلوفر نیلوفر نیلوفر
نیلو جونم سلام. بعد از این همه مدت برگشتی و چه سوقاتی با خود آوردی! روز بروز قلمت سرکشترمیشه و شورانگیزتر . بنویس که نوشتن بهترین شفا ی قلب های داغدار هست. فدای تو
؟؟؟
اینجا چه بوی خوبی میده!!! مثل همیشه ....بوی سبز!! بوی رطوبت !!! یه احساس خوب به آدم دست میده !!!
salam.javabe offlinamo ke nadadi vali in matlabet benazaram tayeede harfayee ke azat porsidam.khodaro shokr.omidvaram hamishe shado ashegh bemooni.babye
ای که نامی را به آواز احتیاط زمزمه می کنی من در حیاط این همه اندوه آواز تو را شنیدم و خواهمت گفت آری می شناسمت که تو آشنای منی
سلام نیلوفر عزیز . خوشحالم که عاشق میبینمت!
همیشه در سفر های خوش! باشی.
الهی عشق واسه تو خوب باشه.....خیلی از ادما با عشق نابود میشن......
وای زیبا بود. خیلی زیبا...نمیدونی من یه دنیا خاطره از اون شهر دارم...
سلام.امیدوارم حالتون خوب باشه.وبلاگ خوبی دارید.موفق باشید.
دریا تشنه تر از همیشه ...در حسرت قطره ای آب...میداند که اگر اطمینان کند به ابر ...ساحل غرق میشود و او...باز هم در حسرت قطره ای باران...تشنه تر از همیشه...نیلوفر جونم سلام ...اینو نوشتم فقط به خاطر اینکه توش دریا داشت و می خواستم یه ارتباطی بانوشته تو داشته باشه...مرسی عزیزم و فدای دل خودت که این همه دریا شده..............
سلام و عرض ادب.
شبی خواب دیدم می روم لب پنجره و پرواز می کنم....همان حوالی عاشق شدم..
چقدر امشب از نوشته هایت لذت بردم.
عشق شوری در نهاد ما نهاد
با تلخی رفتی و چه به دست آوردی ! این جادوی زندگی است.میبوسمت.
تو اون گرما چیکار می کنی وااای!
گوش میکنم:این صدای نفسهای توست؟!
اه!
چه عرق سردی!
agar adami be chesm asto dahAno goosh o bini ************che miyane naghshe divaro miyane Adamiat
سلام ...
میشه بگی چرا مطالبت اینقدر به دل میشینه ؟!؟!؟!
سلام دوست خوب...ام روز در کافه بلاگ خدمت رسیدم...خوش حال می شم به بلاگم سری بزنی...در ضمن با اجازه به بلاگ شما لینک دادم...شاد و خوش..حق
سلام دوست جدید..کاش اول وبلاگت رو می دیدم بعد خودت رو..اون موقع می فهمیدم با چه نویسنده ی اهل دلی دارم حرف می زنم..با این حال بازم خوشحالم که با تو اشنا شدم..راستی نا گفته پیداست که تو کافه بلاگ با هم آشنا شدیم و تو هم مثل من کنجکاو بودی..به من هم سر بزن..خیلی خوش حال می شم...به محض اینکه بلد شم که چه جوری لینک می دن به تو هم لینک می دم!! آخه بلد نیستم..اونا رو هم دوستم واسم درست کرده!! اگه قابل دونستی به من هم لینک بده..فعلآ
سلام از دیدنت خیلی خوشحال شدم و امیدوارم که مشکل وبلاگت حل شه راستی متنت هم خیلی قشنگی بود / مرسی / خوش باشی همیشه
چرا بیشتر عاشقها از دریا یاد می کنند و دوستش دارند ؟ چرا هوای بارونی آدمو یاد خاطرات شیرین عشقش میندازه ؟
چرا با دریا می شه حرف زد ؟
نمی دونم . واقعا دلیلش رو نمی دونم اما بی دلیل هم دوستش دارم
یادت باشه هر چیزی رو می شه خواست اما نمی شه داشت...
اگه عاشقی بدون دیگه از دست دریا هم کاری بر نمیاد.من هم حس تو رو تجربه کردم ولی اخر سفر از همیشه تنهاتر بودم.
baabaa joon khoobeh markopoloo naboodi!haalaa rafti safr khelikhoob , haalaake bargashti cheraadigeh ne-mi-nevisi?koojaai ?
وبلاگت هم سبزه. چرا فکر میکنی جنسیتت گم شده؟ نوشته هات کاملا زنانه است. به هر حال مرسی که اومدی و موفق باشی.
سلام.بالاخره امروز بهت سر زدم.تو کافه بلاگ آدرست رو بهم دادی یادته؟چه اینجا سبزه!
لینکت رو می تونی توی وبلاگم ببینی