از صبح دارم به سوالت فکر میکنم.......نمیدونم...واقعا نمی دونم...ای کاش دلت را بتکانی ٬ شاید که انجا بود...شاید که با دلی امد...شاید هم تنها........ یه چیزی رو مطمئنم...پیداش میکنی... باور کن دختر صبح...باور کن...باور؟؟؟ نمی دونم.
سلام ... و ممکنه روزی به این نتیجه برسی که خدا از اول برات فقط یه بال تراشیده بوده ... دردناکه ... منظورم اون قسمت از بدنه که جای بال خالیه ... راستی ! پرشین بلاگتو خوندم و این جا نظر دادم ... به نظرم خیلی بی نمکه که کامنتینگتو حذف کنی دختر ...
سلام نیلوفرم. حالت بهتر شد!! ان یکی بالت کجا رفت؟؟ چه کسی جرات کرد تا ان راازبدنت جدا کند؟ ولی نا امید نباش بگرد تا پیدایش کنی. امیدوارم همیشه سلامت و تندرست باشی. من هروقت تنها می شوم ودلم میگیرد بسراغ وبلاگ شما می ایم وبا شنیدن صدای تار و خواندن نوشته هایت ارامش میگیرم.زیاد قصه نخور نیلوفرم دنیا همینه !!!!! پاینده باشی.
نیلوفرکم! چه فرقی می کنه بدونی اون یکی بالت کجاست؟! مراقب اون یکی بالت باش. نذار اون یکی رو بشکونن. حتی اگه تاوان آزادی باشه. چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند چه رها چه بند مرغی که پرش بریده باشند
دلم می سوزد به حالت و به حال خودم که چگونه بال هامان چیدند و گفتند پرواز نکن ممکن است تیری بالت را زخمی کند و قلبت را ب-کند.اما... چه کسی می داند که من بال هایم را گم کرده ام و قلبم را چه آسان بر کف دادم . حالا...
یه روزی می رسه که مثل من دو بالت می پرنو می رن اونوقت دیگه فقط وقتی اسم بالو می شنوی یادشون می یفتی
:-|
از صبح دارم به سوالت فکر میکنم.......نمیدونم...واقعا نمی دونم...ای کاش دلت را بتکانی ٬ شاید که انجا بود...شاید که با دلی امد...شاید هم تنها........
یه چیزی رو مطمئنم...پیداش میکنی...
باور کن دختر صبح...باور کن...باور؟؟؟
نمی دونم.
تو اصلا حرفهای دیگران رو می خونی؟!
سلام ... و ممکنه روزی به این نتیجه برسی که خدا از اول برات فقط یه بال تراشیده بوده ... دردناکه ... منظورم اون قسمت از بدنه که جای بال خالیه ... راستی ! پرشین بلاگتو خوندم و این جا نظر دادم ... به نظرم خیلی بی نمکه که کامنتینگتو حذف کنی دختر ...
سلام نیلوفرم. حالت بهتر شد!! ان یکی بالت کجا رفت؟؟
چه کسی جرات کرد تا ان راازبدنت جدا کند؟
ولی نا امید نباش بگرد تا پیدایش کنی.
امیدوارم همیشه سلامت و تندرست باشی.
من هروقت تنها می شوم ودلم میگیرد بسراغ وبلاگ شما
می ایم وبا شنیدن صدای تار و خواندن نوشته هایت ارامش
میگیرم.زیاد قصه نخور نیلوفرم دنیا همینه !!!!!
پاینده باشی.
عزیزم...
نیلوفرک بالت هست همین جا گوشه قلب مهربونت
نیلوفرکم! چه فرقی می کنه بدونی اون یکی بالت کجاست؟! مراقب اون یکی بالت باش. نذار اون یکی رو بشکونن. حتی اگه تاوان آزادی باشه.
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد
پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند
چه رها چه بند مرغی که پرش بریده باشند
خدا رو شکر کن که زمانه نفرینت نکرد و مرد نشدی.....!
بال تو هم؟؟؟
دلم می سوزد به حالت و به حال خودم که چگونه بال هامان چیدند و گفتند پرواز نکن ممکن است تیری بالت را زخمی کند و قلبت را ب-کند.اما...
چه کسی می داند که من بال هایم را گم کرده ام و قلبم را چه آسان بر کف دادم . حالا...
و من از بودنم شرم میکنم از انسان بودنم از مرد بودنم گرچه هیچ کدام پیدا نمیشود انگار مگر به نام