از آن بالا افتادی پایین آن هم با چه سرعتی . نقش زمین شدی . زمینی شدی . دیگر قدیس نبودی بالهایت را خدای من کند و نقش زمینت کرد .بد جوری زمینی شدی رفیق قدیس .۶ بار برای خودم و این خانومها و آقایان محترم تکرار کردم که دیگر نیستی و هرگز به این دنیای مجازی پا نمی گذاری صمیمی تر ها دلداری دادند غریبه ترها غرولند کردند که رفت که رفت به جهنم. بعضی هم سینه برایت چاک دادند که ......و اسمشان را خودشان گذاشتند فضول. و اما باد خبر تو را هم از میان همین شیشه همیشه روشن دنیای مجازی آورد نمرده بودی می دانستم نزدیکترین آدم زندگیت حالت را گفته بود که خوب است که بودی خوب بودی و حیف که بودی تورا تا آخر عمر مرده به خاطر می آورم . بی بال بی پر پرواز. توی دلم هری فرو ریخت وقتی که نقش زمین شدی آمدم بالای سرت ولی مرده بودی نه زمینی شده بودی تمام شده بودی له شده بودی و چشمهای سرمه ایت باز مانده بود به آسفالت خیابان.
قشنک می نویسی.....خیلی قشنگ......رفتم یه سری هم به آرشیوت زدم....دوست داشتم بدونم این غم خاصی که توی نوشته هاته از کجا میاد....یه حزن عجیبی دارن! آهنگ وبلاگت هم که محشره....قبلاً هم شنیده بودمش ...محشره...دل آدم می لرزونه! کلاً فضای خاصی وبلاگت داره...دل آدم یه جوری میشه....
:(
نیلووووو...
.......................
.............................
بهت زنگ میزنم....صبح جمعه به وقت ایران
پست تر از زمینی دیگه چی هس؟
کلماتی رو به کار برد ی
که من دوست دارم
نیلوفرکم ...
من دگر باره عاشق خواهم شد ... عشق هیچگاه نمی میرد ... یادت می آید می گفتم تو چونان منی ...؟؟؟ پس تو نیز می توانی!!! عشق بیافرین!!! دوباره و دوباره عاشق شو!!!
سلام
چقدر نزدیکی به من و این روزهای عروسکی ...
یک عالم سکوت مونده! همه آدمها جاویدند ...از همون وقت که ؛هست ؛ می شن! هنوز ساکت می مونم
نیلوفر؟
ناحودآگاه یادم افتاد به مینیمال جانسوزی که خیلی پیشترها ازت خوانده بودم...
اگر خاطرم باشد هنوز و اشتباه نکنم بدین شکل بود...
؛کسی از شما آن یکی بال مرا ندید که روزگار کی و چگونه آنرا با درد از تن من چید ...؟؛
درود ........کاش خالق هستی می توانست در خلقت خودت تجدید نظر کند .... حرف عبث و بیهوده ای ست اما وقتی به پیرامون خود نظری می افکنیم تازه متوجه می شویم هیچ چیز سر جای خود نیست اما متاسفانه ما مجبور یم که سپری کنیم این شرایط رو ، فقط می توانیم اندکی در وضعیت موجود خود تغییراتی ایجاد کنیم همین ..... زمین خیلی کثیف و مبتذل است بیش از آنی که بتوان تصور کرد و بشر رسالت عظیمش این است که ....... بگذار سکوت کنم ..... بدرود .
خانومی درود ...
دلت لبریز از عشق شد؟؟؟
دلم برات تنگ شده
ای کاش خدا بیشتر از دو روز واسه ساختن دنیا وقت میگذاشت. شاید دنیای بهتری خلق می کرد. شاید!
[گل]
هنوزم که همونطور سیاه مینویسی.
سالها گذشت و تو تغییر نکردی.
باز هم موفق باشی.
من رویا را به واقعیت ترجیح می دهم.من آن یک سوم زندگی را که در خوابم به همه دوسوم دیگر که ظاهرا بیدارم بیشتر دوست میدارم.
خر خر بی سیم :...
........................
«یاسر به عمار ....
یاسر به گوشم ! .....
نصرُ من الله ...
اوضاع اسلام
در وضع ناجور
ناخن مانیکور
معشوق مو بور
بازو به بازو
توی تک و پو
........
حاجی مینی بوس
نه نه ! اتوبوس
بفرست اینجا ....
فاطی کماندو
هم یک دو سه تا
از بهر ارشاد
دستبند و باطوم
تا این جماعت
از دورخ شوم
یابد رهایی
از دولت این....
لطف الهی»
آری بهشت است
سر منزل ما
با زور باطوم
یا نان و خرما
دست شما را
در دست حوری
ما می گذاریم
فوتی و فوری
سلام دوست خوبم
وبلاگت رو دیدم و اکثر مطالبت رو خوندم
همشون خیلی قشنگ بود
وبلاگ قشنگی داری
ولی چرا انقدر دیر به کلبت سر میزنی؟
اشکال برخی افراد جنس ما این است که تعمیم بدهیم رفتار یکی را به همه به خصوص اگر آن یکی از جنس به ظاهر گم نشده باشد وهمین باعث شده با وجود همه کوششها هر روز جنسمان بیشتر غریبه شود حتی برای خودمان . من خیال می کنم این بی انصافی است وبهتر است بیشتر دقت کنیم . ازکجا می دانیم ؟ شاید او هم درتمام این لحظات با ما گریسته وخندیده ورنج کشیده ولذت برده باشد . وحتی رشک برده باشد بر جنس ُُو احساس وحتی زبان وقلم ما .