سلام عزیزم برات دعا می کنم تا کارات خوب پیش بره من خیلی وقت نوشته هاتو می خونم زودتر بیا.اگه وقت کردی به وبلاگ من سر بزن و نظرتو بگو خیلی خوشحال میشم عزیزم مرسی نیلوفر جون.http://yasesefeed.blogfa.com
سلام.جنسیت گمشده ات را چون تازه با وبلاگت آشنا میشوم متوجه نمیشم.اما صدای موزیک وبلاگت منو به یاد یه چیزهای اصیل میندازه.کی هستی؟چگونه گمش کردی یا برات گمش کردند!!!!اینو بدون برات گمش کردند وگرنه ما چیزهائی رو که داریم گم نمیکنیم.چه کتابهای مطالع میکنید و اکنون با چه حسی به زندگی می نگرید.آیا امکانش هست که با شما بیشتر خرف زد.موسیقی وبلاگت منو اذیت میکنه.یعنی منو به یاد دختری که دوستش داشتم و از پیشم ۵ سال رفته میندازه والان از چشمهام اشک جاریه.مواظب خودت باش.تا بعد
درود برای نخستین مرتبه است که به این مکان آمده ام وبا کسب اجازه فقط چند نکته را اشاره میکنم.اول اینکه تنها عده ای معدود سخت مشغول کارند واکثریت سرکار.دوم درخصوص جنسیت باید عرض کنم که همیشه افرادی هستند که به نحوی از آفرینش خود اعم از جنسیت قد زیبایی وحتی از نژاد ومحل و مکان تولد خود ناراضی هستند.مثلا من خودم از اینکه در این زمان ومکان به دنیا آمده ام شدیدا ناراضی هستم. و نکته آخر اینکه انسانیت اهمیت دارد و نه جنسیت. همیشه موفق و سربلند باشید. بدرود
خوشحالم که نمی خواهم چیزی از خود به یادگار گذارم . خوشحالم که رویای کودکانه جاودانه شدن ندارم . خوشحالم از آنکه رد من روی کاغذها ، به سرعت سوخت شدن اخبار روزنامه ها ، از میان می رود ...
همه زندگی من خلاصه می شود در چند کلمه ... چند جمله ... چند عبارت : روی زمین بودم ... پریدم ... فرود آمدم ... دیگر نمی پرم ! زمین را بیشتر از آسمان دوست دارم .
و عمق را بیش از هر دو ... روزی گفتم : کسی که یک بار از زمین به آسمان رسید ، دیگر به زمین باز نمی گردد . و او که یک بار از زمین به آسمان و دوباره
از آسمان به زمین آمد ، دیگر هیچ گاه بال هایش را برای پریدن باز نخواهد کرد ... هنوز هم بر همین باورم .
اینجا عوض شده. اینطوری نبود...بد نشده. اما...
خوشحالم...هرچند که دلم برای نوشتنات *سخت* تنگه
شاید باید گاهی تنهایی رو با *سخت*کار کردن پر کرد
...
هرجا هستی خوب خوب باشی نیلوفرم...خوب
بعد سخت کار کردن نوشتن حسابی می چسبه!
منتظر نوشته هاتون می مونم...
نیلوفرک........سلام..!!!
پس قالب چی شد؟؟؟؟
کاش بهم خبر میدادی!!!
ما هستیم منتظر بیشتر خوب بودن و بیشتر خوشحال بودن تو
خوشحالم... حالا شدی نیلوفرررررررر
چه خوب
حتی سخت کار کردنم باعث نمی شه خیلی چیزا از یاد آدم بره..منم سخت کار می کنم اما....
و این جمله چقدر دوست داشتنی است!
موفق و شاد شاد شاد باشی :)
خسته نباشی...
سلام عزیزم برات دعا می کنم تا کارات خوب پیش بره من خیلی وقت نوشته هاتو می خونم زودتر بیا.اگه وقت کردی به وبلاگ من سر بزن و نظرتو بگو خیلی خوشحال میشم عزیزم مرسی نیلوفر جون.http://yasesefeed.blogfa.com
be sun
فکر می کنم یکی از کارهای دیگه ای که باید انجام بدی اینه که اینجا بنویسی. خب خیلی ها منتظرن نوشته هات رو بخونند.هر چند که کار داری زودتر بیا بنویس
به یک فنجان چای صمیمیت دعوتت می کنم
خستگیت در رفت؟؟؟
درود بر شما دوست عزیز ؛ کار به جای خود اما من سخت منتظر مطالب و نوشته های شما هستم پاینده باشید بدرود .
khaste nabashi niloofar jan!
چقدر دلم برای موسیقی روحانی اینجا تنگ شده بود. منو تا کجاها برد با خودش! یه عالم خاطره...
چه چینش زیبایی داره این فهرست دوستانت.
خوبی؟
درود ... سبز ... با هوایی بهاری ... به دل می نشیند
این خوبه یا بد؟
چه کاری اون وقت ؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام.جنسیت گمشده ات را چون تازه با وبلاگت آشنا میشوم متوجه نمیشم.اما صدای موزیک وبلاگت منو به یاد یه چیزهای اصیل میندازه.کی هستی؟چگونه گمش کردی یا برات گمش کردند!!!!اینو بدون برات گمش کردند وگرنه ما چیزهائی رو که داریم گم نمیکنیم.چه کتابهای مطالع میکنید و اکنون با چه حسی به زندگی می نگرید.آیا امکانش هست که با شما بیشتر خرف زد.موسیقی وبلاگت منو اذیت میکنه.یعنی منو به یاد دختری که دوستش داشتم و از پیشم ۵ سال رفته میندازه والان از چشمهام اشک جاریه.مواظب خودت باش.تا بعد
..همه یک جور سر کاریم..
man ham khastam ke daghaighan nazare mayam ro taeed konam.
ayam be kam
درود
برای نخستین مرتبه است که به این مکان آمده ام وبا کسب اجازه فقط چند نکته را اشاره میکنم.اول اینکه تنها عده ای معدود سخت مشغول کارند واکثریت سرکار.دوم درخصوص جنسیت باید عرض کنم که همیشه افرادی هستند که به نحوی از آفرینش خود اعم از جنسیت قد زیبایی وحتی از نژاد ومحل و مکان تولد خود ناراضی هستند.مثلا من خودم از اینکه در این زمان ومکان به دنیا آمده ام شدیدا ناراضی هستم.
و نکته آخر اینکه انسانیت اهمیت دارد و نه جنسیت.
همیشه موفق و سربلند باشید. بدرود
خوشحالم که نمی خواهم چیزی از خود به یادگار گذارم . خوشحالم که رویای کودکانه جاودانه شدن ندارم . خوشحالم از آنکه رد من روی کاغذها ، به سرعت سوخت شدن اخبار روزنامه ها ، از میان می رود ...
همه زندگی من خلاصه می شود در چند کلمه ... چند جمله ... چند عبارت : روی زمین بودم ... پریدم ... فرود آمدم ... دیگر نمی پرم ! زمین را بیشتر از آسمان دوست دارم .
و عمق را بیش از هر دو ... روزی گفتم : کسی که یک بار از زمین به آسمان رسید ، دیگر به زمین باز نمی گردد . و او که یک بار از زمین به آسمان و دوباره
از آسمان به زمین آمد ، دیگر هیچ گاه بال هایش را برای پریدن باز نخواهد کرد ... هنوز هم بر همین باورم .
مگر آدم چند بار به دنیا می آید ؟!
دلم واسه اون قالب سبز قدیمیت تنگ شده...
امیدوارم در هر موقعییتی که هستی شاد باشی و خوشبخت