وقتی ۳۰ ساله شدم مبهوت بودم مگر می شود از ۲۹ هم گذشت ولی گذشته بودم ۳۰ ساله شده بودم . وقتی که ۳۰ ساله شدم انگار پوست تنم ترک بر داشت ترکهای عمیق! و چه دردی داشت. بزرگ شدن برای من از ۳۰ سالگی شروع شد. و بزرگ شدن چه دردی داشت. و از روز تولدم گذشت و گذشت و حالا ۳۱ سالگی از راه رسیده درد می کشم و گریه می کنم درد می کشم و میان گریه ها می خندم با ساز روزگار می چرخم و میان گریه هایم بلند می خندم بلند می خندم و پوست می اندازم و چه دردی دارد این پوست انداختن!!!!!!!!!!
روزگار پوست تنم را کند ولی آن دخترک کوچک چشم سیاه مو سیاه توی دلم هنوز زندگی می کند و نبضش تند تند می زند.
(عکس از مهکامه پروانه)
خیلی روان و صریح و زیبا می نویسی.من که هر وقت وبلاگتون رو می خونم لذت می برم امیدوارم همیشه موفق باشی
و مطمئنا این ترک برداشتن از عشق است . و درد کشیدن برای عشق ارزش دارد . و من دلم برای همان دختر چشم سیاه مو مشکی تنگ نمی شود چون تو خود او هستی . و چه خوب که هنوز نگهش داشته ای . تولد دخترک مو مشکی چشم سیاه مبارک !
سلام.امر.ز بعد مدتها اینجا اومدم و حال و هوای دیگه ای اینجا پیدا کردم.روز زن رو به تو و همه زنهای کشورم تبریک میگم.
تولدت رو تبریک میگم نیلـوفـر.
گل نیـلوفـری که بوی عطرش در تمامی طول و عرض جغرافی به مشام دوستان و آشناهاش میرسه و هر کس بسته به ظرفیت و صداقت خودش میتونه از اون بهره مند بشه و ...
قلم نیلـوفـر ساقه گل نیـلوفـره.
می دانی که دلم برای آن دختر کوچک چشم سیاه مو سیاه که توی میز بغلی می شست تنگ شده . و برای آن زمانی که نمیفهمیدیم چند سالمونه و تولد بزرگ شدن بود و زن شدن . و چه کیفی داشت تولد آن موقع ها!!!!!!
پوست انداختنت مبارک دوستم.
مبارک
تولد تولد تولدت مبارک .....................
تولدت بود.نه؟
کلی شباهت داریم به هم دیگه!
روز شما مبارک خانم
تولدت مبارک
در پوست انداختن درد دور شدن از دوران کودکی و طراوت آ» است.
بازی زندگی و عمر روش مخصوص به خودش را دارد و قواعد آن را نمشود تغییر داد. فقط میشه در حال و هوای قدیم بود و لذت برد.
خوب وخوش باشی
زایش///حس میکنم جنینی در من بارور میشود/به دور ساقهایم ، پیچیدهاست /ـ پیچک رگهایش ـ/انگشتانم آبستن است/با نگاهِ او میبینم /گاه نفسهامان در هم میآمیزند/ آمیزش گرم نفساش ، سردی نفسم را میسوزاند/گاه خندههایش ، صدایم را میگیرد/گریه که میکند/ تلخ و بیصداست / دلم آشوب میشود/ میگیرد .../لالایی گهوارهام میشود/ تپش سرسخت قلبِ کوچکش/جنین من ، تمامِ وقت / بیوقفه / رشد میکند/رشد میکند/ رشد میکند.../به هم مماس میشویم/تمام پوستم ترک خوردهاست.../ درد میکشم ، جیغ میزنم .../جنین من ، زاده میشود/ در آینه نگاه میکنم/ جنین من ، خود من است/ آه .../ من دوباره ، خود را زادهام ...
بزرگ شدن همیشه با درد همراهه... تولدت مبارک.
وبلاگ قشنگی داريد. تازه شما را ملاقات می کنم و از آشنايی با شما خوشحالم .
واقعا نیلوفر جان
زندگی سخته
تولدت خیلی مبارک
تولد پوست انداختنت مبارک .
سلام. از روی سایت اورکات با وبلاگت آشنا شدم. شاید اگه بگم حرفت رو میفهمم و کاملا درکت میکنم انکار کنی چون من یک زن نیستم.
به هر حال تولدت مبارک. شاد باشی.
nilofaram, mage nayomadim ke post bendazim, ke dard bekeshim, ke betarsim, aslan dastan hamineh, aslan zendegi yani in, azizakam faramosh nakon ke tarsidan, ke post andakhtan, ke dard keshidan ke hay hay gerye kardano hamzaman khandidan, kare har kasi nist, darde eshgh mikhado poste koloft, ma midonim che mazeiye dare, na? man be in hame servate to eftekhar mikonam, be andazeye tamame tasidan-hat doset dara. mobarak bashe azizam. katayoon
دغدغه های سی سالگی باعث شد تا دهقون ازدواج کن... دغدغه های سی سالگی به ژیشونی من هم چروک انداخته... می فهمم! سخته.
نیلوفر خانم سلام
فقط میتونم بگم که چرا اینقدر منفی فکر میکینید
چرا اینقدر روح خودتون رو کثیف و لوده به افکار و نیرو های
منفی کرده اید
مثبت بیاندیید . خواهید دید که موفق میشوید
ضمنا .. جنسیت شما گم نشده است !
بلکه این حکومت زور ملایان است که مردم را در بند گرفته
و فقط هم شامل زنان نمیشود بلکه مردان را نیز آلوده کرده
مثبت بیاندیشید .. آزادی اینران عزیزمان نزدیک است
و این را از صمیم قلب میگویم که ۱۰ مهر جشن مهرگان را
در میدان شهیاد و تخت جمشید شیراز برگزار میکنیم
زنده باشید و پیروز فقط مثبت فکر کنید
به من هم سر بزنید و اگر خواستید
تبادل لینک کنیم ... متشکرم.. نوید
من گمشده ام مرا بیاب .
سبزترین درودها پیشکش دخترک گیسو پریشان ساکن قلبت!
tavalodet mobarak !
دوست عزیز!
نگران نباشد روزگار پوستات را آنچنان کلفت میکند که دیگر حس انداختناش نباشد. اگر جای من بودی که چهل را پشت سر میگذاشتی و به چهل و یک میرسدی چه میکردی؟
درود بر شما ... وبلاگ جالبی دارید .... یعنی فکر میکنم خاص باشه ! لا اقل با فردی با روحیات من ... به هر حال ....... نمیدونم چی بگم .... ام ... خوب از حال خودم مینویسم ... تا شاید .................. غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است .... در سراپای وجودت هنری نیست که نیست ...... سعی میکنم تمام دستنوشت هاتون رو مطالعه کنم ... پاینده باشید . یا حق
ای کاش...
...
salam aziz
hamishe dard ha ro tabrik migan
pas tabrik migam ..............ya hagh
Pain! One thing Iranians love is pain. Even the most enjoyable thing in life, Growing Old, is painful for them. This only takes place in a depressed, oppressed society.
سلام :)...
پوست انداختن .. بار اول سخت و دردناک است ...
بار دوم ... قابل تحمل ....
و دفعات بعد ... آدمی در انتظار پوست انداختی نو و زایشی تازه روز شماری می کند....در آرزوی تکاملی دیگر ....
وبلاگ زیبا و قلم توانا یت را تبریک می گویم :)
...و ندانست که چه بیرحمانه او را ترک کرد و او را...
چه جالب منم این عکس رو تو وبم گذاشتم...
بای
مهم قبلت هست که هنوز همون دختر کوچولو ..........
سلام لطفا سنت را نقد کنید در ضمن در یک جامعخ مدرن و دموکراتیک زنان هم به اندازه مردان از حقوق بر خوردارند پس نیازی به مبارزه ویژخ برای حفوف زن دیده نمی شود همه باید برای تشکیل یک جمهوری سکولار تلاش کنیم!!!!
سلام و وقت بخیر . چقدر خوشحالم با وبلاگ شما آشنا شدم . چقدر خوشحالم من هم به این جمع دعوت شدم . اما دیدن رنج نگاهی که در نوشته هاتون منعکسه برام سخته . نمیتونم چیزی به شما بگم . من هم فقط یک نظاره گرم و بس . امیدم با شاد شدن همه دل هاست . به زیبا شدن دنیایی که همه از اون سهم داریم . امیدم به عدله . امیدم به انسانیت . به دنیایی که در اون زن بودن و مرد بودن مهم نباشه . مهم هستی باشه و بس . امیدم به روزگار زیبایی ست برای همه . خونه کوچیک من پذیرای دل مهربون شماست . خوشحال میشم جای قدمتون رو ببینم . شاد و سربلند و پیروز باشید .
از آخرین بارها که آمدم اینجا خیلی گذشته است ... اما ژوست اندازیت را دارم کم کم درک میکنم ...
خوش حالم که می نویسی و در نوشته هایت می شود به روز های دور بر گشت.
هی این عالی بود.
سخت نگیر ما هم بزودی طعمش را می چشیم.
و حتی بیشتر شاید...
آن دخترک کوچک چشم سیاه مو سیاه را میتوانستم همیشه ، همیشه تا ابد دوست بدارم . برای خاطر زندگی ....
سلام من دوباره دارم تو وبلاگم می نویسم.غم بزرگی تو نوشته هاتون هست؛چرا؟
نیلوفر عزیز که نوشتنت مثل خاک صبوری که آب میخوره.
یه چیزی برات مینویسم... شاید که این احساس که حالا یه پسری رو این خاک خوب خدا میتونه احساسی... بگذریم!
این رو خیلی وقت پیش از اینا گفتمء اما اگه قابل بدونی هدیه اش میکنم به تو؛ ای دختری که به تن آب نزدیکتری...
از بی رحمی سی که می گذرم
دستهایم می لرزد
و خواب شانه های چوبی را می بینم
و صداها که پا برهنه راه می روند
و راهروها که ماتشان می زند.
خوشه های گندم بی تقصیرند
که در اضطراب نگفته ها و گفته ها
سلطان دود و درختها را نشان می دادیم!
چشمهای ماهی در دلتنگی خواب شانه های چوبی را می دید.
در تخمین مرگ آبششها را مرور
و در تردد تردید اسکناس
انگشتها را تکرار می کنیم.
در ترک خوردن بو و نشط نور
موها بلند می شوند
و گشادی چشمهای ماهی
در تعبیر چوبها و اختناق دود
به سردِ باد،
دندان بریده
و بی خوابی لثه های درد پیوند می خورد؛
با تصور خفه شدن در هوا!
کفشهایم دیگر بزرگ نمی شوند
و خواب شانه های چوبی را باور کرده ام
ناخنهایم را می چینم
و بندهای کفشم را می بندم...
...بوی ماهی می آید.
سلام خوبی ببین تبادل لینک میکنی من خیلی خیلی از وبلاگت خوشم اومد از طریق وبلاگ یکی دیگه وبلاگتو پیدا کردم فوق العاده است منتظر جوابتونم./
سلام
واقعا لذت بردم
آفرین به شما واقعا خوش فکرو خوش سلیقه هستید
من بر حسب اتفاق آشنا شدم
زندگی یاد گرفتن میخواد و دردهای ۳۰ سالگی من اغاز یادگیری ام بود.
faghat donbale jaii boodam ke benevisam! dashtam khafe mishodam. man tanham kheili tanha! tanhaii hala vasate adamaii ke fahat negahet mikonan. na kasi na chizi na kari. kerme abrisham aar pile mitane dore khodesh hadagahl mikhad parvane she ama man chi faghat mitanam ta akharin rozanehaie nafas keshidanamam ghat she o bemiram . man na taghate doori dashtam hala inja ghorbatesh dare khafam mikone. harf bezanam migan nashokri. begam ye mosaferat berim migan oomadi mosaferat dge. hichiiiiiiiiiiiiiiiiiiii....hichiiiiiiiiiiiiiii. bargardam yechiz azabam mide basham yechiz. koja beram chi kar konam. vaghti boodam migoftam na paie raftan na tabe mondegari hala ke oomadamam hamine. koja aramesh hast? akhh....................khaste shodam............az in roozo shab shodana ke hich i nadare khaste shodam. az in khoone ie bozorg ke mitarsoone mano khaste shodam.az soal shenidano javab dadan khaste shodam.....