تمام قصه ها با یکی بود یکی نبود یک کسی شروع می شوند که: یکی بود یکی نبود!
اما اینبار یکی رفته بود و یکی مانده بود تنها مانده بود و سخت گریه کرده بود.........
dar maslakhe eshgh joz nekoo ra nakoshand robah sefatane zeshtkhoo ra nakoshand gar asheghe sadeghi ze mordan maharsa mordar shavad har Anke o rA nakoshand
سلام...تو هم که داری قصه میگی، مثل کیوان!! یکی قصه اشو شروع کرده با گریه و تنهایی، اون یکی قصه اش تموم شده در حالیکه کلاغش به خونه نرسیده!! میدونی هرکسی قصه خودشو داره شاد یا غمگین با پایان خوش یا بدون اون....اما مهم اینه که چه درسی بگیری از قصه زندگیت....دلت همیشه شاد باشه عزیز
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو وانگه بیا با عاشقان همخانه شو همخانه شو هم خویش را دیوانه کن هم خانه را ویرانه کن وانگه بیا با عاشقان همخانه شو همخانه شو ...
همیشه همینطور بودهاست ، یکی میرود و یک میماند و هیچ وقت هم آنکه میماند نمیتواند به کسی که میرود اینسان صبور ، سنگین ، آرام فرمان ایست بدهد یا بگوید بمان ، یک لحظه بیشتر ... یک زندگی ...
اینک / قهوه ای تلخ / سیگاری بی فیلتر / قرصی مسکن / و گیتاری ناکوک / در خلاء نبودنت / نقش هوا را بازی می کنند ، / و در یورش خاطراتت / نقش سلاح . / زمهریر پس پنجره زمستان / یاد ترا می ماند / که چون شکارچی بیرحمی / روزنی می جوید / تا لحظه هایم را به اسیری ببرد / و اکنونم را مچاله سازد . ( م.ا.تنها ) ... پایدار باشی
تو نبودی.من هم.یکی بود.آن بالا ها.می دید نیستیم. دلش می گرفت اما نمی توانست بگوید :باش! ما نیستیم.هیچ کدام.ما همه خوابیده ایم.حتی قصه گو.حتی قصه نویس...!
khoobeh kheyli khoobeh jaleb bood !! koli avaz shodeh neveshtehat ! bad az chand mah mishe ke dobare az tarigi varedeh in web shodam va jaleb bood ( music, tarahi neveshteha,sabk va....) bishtarin chizi ke baes shod inja ra kasif konam matlabeh bach,man va pootine ..... bood ke motasefane ya khoshbakhtaneh man aksi ke to dar poshte mashine pedaret be khab rafti ra didam va hezaran chiz mesle ... nemidoonam mesle chi !! amad az jeloye cheshmham ! na az too zehnam gozasht. azmusic ham lezat bordam, gashang o ziba hast va ya shayad ba hale man ye chiz ra mighoftan!! midoonam shenakhti man ra , vali lotfan chizi naghoo ta shayad bazi vagtha saraki bekesham, halam khoob nist . begzarim, tamas nagir hamechi kharab mishe. khodahafez
«به چیزی که گذشت غم مخور، به آن چه پس از آن آمد لبخند بزن» (گابریل گارسیا مارکز) بیان آنچه از آن نفرت داری، امری طبیعی است. هر انسانی (اعم از مرد و زن) همانطور که به ابراز عشق احتیاج دارد ، به بیان نفرت هم محتاج است. اما نباید اجازه بدهیم نفرت سراسر زندگی ما را تحت تسلط خودش درآورد. ما در مملکتی زندگی می کنیم که مدیران مدارسش درهای مدرسه را در زنگهای نماز قفل می کنند که کسی بیرون نرود! یعنی آزادیهای فردی ما را آنچنان از ما گرفته اند که حتی در اینکه با کدام پا وارد توالت شویم و کدام انگشتمان را درون سوراخ دماغمان کنیم هم نظر می دهند!! اگر ما مدیران مدارسمان را نشناسیم و از آنها انتظار رفتار معقولانه داشته باشیم ، ظرف سه سوت افسردگی مزمن می گیریم! ما نباید از ایشان انتظار زیادی داشته باشیم. باید همه چیز را ساده بگیریم . همه چیز را به یک ور کونمان بگیریم. اینگونه لبخند ما بر صورتمان می ماند . فراموش نکنیم که زرتشت می گوید: شادی اهورایی است ، غم زادهء اهریمن. به حرمت آن ایرانی که مردمش را شاد می خواهد باید شاد زندگی کنیم. شادِ شادِ شاد.
"اگر نمی خواستی عاشق شوی، موهایت را چرا پریشان کردی؟"!
// راز این جادو را بر من بگشای، ای ساحره سرزمین های بارانی عشق! //
▪
کتاب شعر الکترونیکی " کریم شفائی " در آدرس:
www.jahanshahreman.persianblog.com
منتشر شد.
فقط کافی است وارد فضای وبلاگ شده و روی این سطر کلیک کنی:
اگر نمی خواستی عاشق شوی چرا موهایت را پریشان کردی شاعر کریم شفائی // // تا " تو را روی بال های بلندم بنشانم و به آسمان هایی ببرم که گردن آویز خدایش ستارگانی است که نور از چشمان تو گرفته اند! "
▪
می خواستم خواهش کنم سری بزنید و با نقطه نظرات خودتان مرا راهنمایی کنید. من چشم انتظار عزیزان بزرگواری هستم که از بیان نقاط ضعف و قوت کار من مضایقه نکرده و مرا مدیون خود می کنند. سپاسگزارم.
اینمن
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 04:49 ق.ظ
vala man raftam vali taraf kakesham nagazid!! tazeh koli ham to havapayma zer zadam nabarayeh khanevadam balkeh braye ou vali faghat goft rafti khodahafez kash migoft rafti havalat beh cheragh nafti!!
dar maslakhe eshgh joz nekoo ra nakoshand
robah sefatane zeshtkhoo ra nakoshand
gar asheghe sadeghi ze mordan maharsa
mordar shavad har Anke o rA nakoshand
میخواستم که بانگ هستی خود باشم اما دریغ و درد که زن بودم.
salam doste man......delam ye donya barat tang shode....rang bandi ajib va amighe dare inja.....doste ghadimiye man
سلام...تو هم که داری قصه میگی، مثل کیوان!! یکی قصه اشو شروع کرده با گریه و تنهایی، اون یکی قصه اش تموم شده در حالیکه کلاغش به خونه نرسیده!! میدونی هرکسی قصه خودشو داره شاد یا غمگین با پایان خوش یا بدون اون....اما مهم اینه که چه درسی بگیری از قصه زندگیت....دلت همیشه شاد باشه عزیز
باز هم یکی بود و یکی نبود و شاید هیچگاه نبود و ان نکه رفت هم شاید سخت گریه کرده بود.کسی چه می داند!
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
وانگه بیا با عاشقان همخانه شو همخانه شو
هم خویش را دیوانه کن هم خانه را ویرانه کن
وانگه بیا با عاشقان همخانه شو همخانه شو
...
تنهایی همیشه هم غم انگیز نیست نیلوفر جان و آهنگ وبلاکت هم خیلی قشنگ است
نفرین به رفتن و نفرین به آنچه میماند:گریه.
نیلوفر خیلی عالی و دلگیر می نویسی درست همون قدر عمیق و زیبا که یه بار فرا توی وبش تعریف کرده بود ازت
از کجا معلوم آنکه رفته دارد میخندد؟ دلم گرفته همزبون...
همیشه همینطور بودهاست ، یکی میرود و یک میماند و هیچ وقت هم آنکه میماند نمیتواند به کسی که میرود اینسان صبور ، سنگین ، آرام فرمان ایست بدهد یا بگوید بمان ، یک لحظه بیشتر ... یک زندگی ...
به چی گریه میکرد؟
به آنچه از دست داده یا به آنچه که بدست خواهد آورد.
هیچ کدام ارزش اشک را ندارند.
و این یک داستان آموزنده و خوب بود
ممنون به خاطر نظر آموزنده ات!
امان از این رفت وآمد ها! کی بالاخره این مشکل ترافیک حل می شه؟
دوست عزیز ممنون که به بلاگ من آمدید باز هم منتظرتون هستم و امیدوارم اینبار در ترافیک نمانید.
آخ که چقدر باهات موافقم
عزیز دلم ممنون به خاطر محبتی که کردی و به خانه کوچک من آمدی.باز هم منتظرت خواهم ماند.
از طریق فرناز با تو آشنا شدم و بلاگت رو خوندم و خیلی خوشم اومد .در باره اون اقا هم بهتره اسمش رو برد و ابروش رو برد .نه؟
روزبه جانم فکر می کنی اون دیگه آبرویی هم داره؟؟؟؟؟
سلام...وبلاگ جالبی دارین...به نظر من ممکنه بعضی قصه ها اصلا با یکی بود یکی نبود شروع نشه.شاد باشید...فاطمه.بزرگی در تواضع است...
فاطمه نازنینم ممنون که به من سر زدی کاش باز هم بیایی!
... و شاید بهتر باشد که آن آقا را افشا کرد تا این امکان را نداشته باشد که دیگران را نیز ...
سلام .خیلی وقت بود نیامده بودم اینجا خیلی زیبا و با احساس بود
او هم که رفته است تنها مانده است .. میدانی او غم غربت را هم دارد .
اینک / قهوه ای تلخ / سیگاری بی فیلتر / قرصی مسکن / و گیتاری ناکوک / در خلاء نبودنت / نقش هوا را بازی می کنند ، / و در یورش خاطراتت / نقش سلاح . / زمهریر پس پنجره زمستان / یاد ترا می ماند / که چون شکارچی بیرحمی / روزنی می جوید / تا لحظه هایم را به اسیری ببرد / و اکنونم را مچاله سازد . ( م.ا.تنها ) ... پایدار باشی
تو چرا نیستی ؟ ... این متن تو دل آدم را بدجور به یاد خودش میاندازد ... زود یه فکری کن !
منم گریه کردم
الهییییییییی ....چقده ماهه ....واقعا زیبا و دلننشینه
خواهش میکنم خیلی گریه نکن (البته دارم روضه می خونم ها یکی باید به خودم بگه ) بگذار آنچه از دست رفتنی است از دست برود...
همدمی برای گریه کردن نمیخواهی؟
گریه کن ! درد را به سرای تنهاییت راه بده...
آخ من میدونستم...همیشه مطمئن بودم که این قضیه یکی بود و یکی نبود یک جای کارش ایرادی هست...همیشه میدونستم!!
صفای قلمت.
in ja che khoobe.mishe begi in ahange chie
تو نبودی.من هم.یکی بود.آن بالا ها.می دید نیستیم. دلش می گرفت اما نمی توانست بگوید :باش!
ما نیستیم.هیچ کدام.ما همه خوابیده ایم.حتی قصه گو.حتی قصه نویس...!
راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است
وبلاگ جالب انگیزی داری.مطالبتم من که سر در نیاوردم موضوش چیه خداییش
همه رفتنی هستیم.اما هیچ کدوم سزاوارٍ تنهایی نیستیم. خوب بود اگه با هم می اومدیم و با هم میرفتیم یا اینکه هیچ وقت نمی اومدیم و هیچ وقت نمی رفتیم!
khoobeh
kheyli khoobeh jaleb bood !! koli avaz shodeh neveshtehat ! bad az chand mah mishe ke dobare az tarigi varedeh in web shodam va jaleb bood ( music, tarahi neveshteha,sabk va....)
bishtarin chizi ke baes shod inja ra kasif konam matlabeh bach,man va pootine ..... bood ke motasefane ya khoshbakhtaneh man aksi ke to dar poshte mashine pedaret be khab rafti ra didam va hezaran chiz mesle ... nemidoonam mesle chi !! amad az jeloye cheshmham ! na az too zehnam gozasht.
azmusic ham lezat bordam, gashang o ziba hast va ya shayad ba hale man ye chiz ra mighoftan!!
midoonam shenakhti man ra , vali lotfan chizi naghoo ta shayad bazi vagtha saraki bekesham, halam khoob nist .
begzarim, tamas nagir hamechi kharab mishe.
khodahafez
va yeki bod o yeki nabod...
hameh boodand o faghat yeki nabood. va chon "yeki" nabood engar faghat man boodam o hichkas nabood
... va khob keh negah kardam man ham naboodam
chera keh o Aynehye man bood va ...
چی بگم وقتی حقیقته....!
هر کس در خانه خود تنهاست /// بیا دستها را گرم کنیم ///
دلگرمی بماند برای بعد ////
یکی نبود٬ آنیکی هم دیگر نبود. هر کدام از طرفی رفتند و رفتند٬ به این امید که آنسر دنیا به هم برسند. غافل از اینکه....
«به چیزی که گذشت غم مخور، به آن چه پس از آن آمد لبخند بزن» (گابریل گارسیا مارکز) بیان آنچه از آن نفرت داری، امری طبیعی است. هر انسانی (اعم از مرد و زن) همانطور که به ابراز عشق احتیاج دارد ، به بیان نفرت هم محتاج است. اما نباید اجازه بدهیم نفرت سراسر زندگی ما را تحت تسلط خودش درآورد. ما در مملکتی زندگی می کنیم که مدیران مدارسش درهای مدرسه را در زنگهای نماز قفل می کنند که کسی بیرون نرود! یعنی آزادیهای فردی ما را آنچنان از ما گرفته اند که حتی در اینکه با کدام پا وارد توالت شویم و کدام انگشتمان را درون سوراخ دماغمان کنیم هم نظر می دهند!! اگر ما مدیران مدارسمان را نشناسیم و از آنها انتظار رفتار معقولانه داشته باشیم ، ظرف سه سوت افسردگی مزمن می گیریم! ما نباید از ایشان انتظار زیادی داشته باشیم. باید همه چیز را ساده بگیریم . همه چیز را به یک ور کونمان بگیریم. اینگونه لبخند ما بر صورتمان می ماند . فراموش نکنیم که زرتشت می گوید: شادی اهورایی است ، غم زادهء اهریمن. به حرمت آن ایرانی که مردمش را شاد می خواهد باید شاد زندگی کنیم. شادِ شادِ شاد.
سلام دوست عزیزم!
"اگر نمی خواستی عاشق شوی، موهایت را چرا پریشان کردی؟"!
// راز این جادو را بر من بگشای،
ای ساحره سرزمین های بارانی عشق! //
▪
کتاب شعر الکترونیکی " کریم شفائی " در آدرس:
www.jahanshahreman.persianblog.com
منتشر شد.
فقط کافی است وارد فضای وبلاگ شده و روی این سطر کلیک کنی:
اگر نمی خواستی عاشق شوی چرا موهایت را پریشان کردی شاعر کریم شفائی //
//
تا " تو را روی بال های بلندم بنشانم و
به آسمان هایی ببرم
که گردن آویز خدایش ستارگانی است که
نور از چشمان تو گرفته اند! "
▪
می خواستم خواهش کنم سری بزنید و با نقطه نظرات خودتان مرا راهنمایی کنید.
من چشم انتظار عزیزان بزرگواری هستم که از بیان نقاط ضعف و قوت کار من مضایقه نکرده و مرا مدیون خود می کنند.
سپاسگزارم.
vala man raftam vali taraf kakesham nagazid!! tazeh koli ham to havapayma zer zadam nabarayeh khanevadam balkeh braye ou vali faghat goft rafti khodahafez kash migoft rafti havalat beh cheragh nafti!!
واقعا وبلاگت جالبه در مورد عنوانش هم خیلی فکر کردم این اولین وبلاگی بوده که به دلم نشسته