
کدام وسوسه مرا به این حاشیه کشاند؟/
که دستانم این همه کوچک شوند/
و بی خیالی را جا ندهند دیگر/
کدام شیطان مهربان زیر جلدم رفت؟/
که گمان کردم که از پشت مه دیده نمی شوم/
که بود آنکه از ملافحه های سپید و من؟/
ابری ساخت و از سیم خار دار گذشت/
و سایه ام را با خود برد/
و زندگیم این همه آبی شد/
تمام تنم زخمیست/
و بوی مه و گل نیلوفر زیر پوستم/
و از همه مهمتر/
حنجره ام که حالاپر است/
از پرنده هایی با پر های آبی.
(عکس از مریم زندی)
((این نوشته را می توانید در آدرسhttp://jensiyat-e-gomshodeh.persianblog.com/نیز پیدا کنید.))