هر کداممان پی بهانه ای گذرمان به اینجا افتاد . هر کداممان برای پیدا کردن چیزی شاید برای به خاطر آوردن چیزی برای مرور کردن یادی قدیمی پایمان را توی این کوچه گذاشتیم هر کداممان پی چیزی آمده بودیم پی عشقی ممنوعه شاید! پی هم صحبتی که شاید هیچ وقت ما را نخواهد شناخت !پی کسی که بشود چند ساعتی را توی تاریکی با او گذراند ! شاید دیگر از شناختن هم خسته شده بودیم و پی یک خیابان تاریک می گشتیم خیابانی که شب به شب هر کدا ممان می آییم و پنجره اتاقمان را باز می کنیم و روی لبه آن می نشینیم شاید آن آشنایی که آن طرف کوچه پنجره دارد هم امشب پی هم صحبتی بگردد . گاهی هم هیچ حوصله هم را نداریم پرده کلفت اتاق را کیپ تا کیپ می کشیم . گاهی آخر شب مستی از کوچه ما رد می شود و کوچه باغی می خواند گاهی هم آنقدر به هم خو می گیریم که اگر شبی پشت پنجره مان نباشیم دل اهالی کوچه برایمان به شور می افتد ! که کجاییم و چه می کنیم!ما همه مان پی چیزی پایمان به این کوچه باز شد گاهی توی شبها ی طولانیش تا صبح خندیدیم گاهی از پشت همین شیشه زار زار گریه کردیم گاهی هم را دل داری دادیم گاهی هم دل هم را بد جور شکستیم! گاهی هم چه دروغهای معصو مانه ای به هم گفتیم! ما ساکنان این کوچه بن بست توی دنیای مجازی خودمان پی چه دلتنگیها کهنه ای که نمی گردیم ! دنیای واقعی ما را چه کسی از ما دزدید! دنیای ما را با خودش به کجا برد ؟ ولی می دانید توی تاریکی این کوچه بن بست راحت تر می شود دل بست عاشق شد می شود هر دروغی را باور کرد می شود راحت تر گریه کرد و شاید بشود راحت تر فراموش کرد!!!!!!تاریکی این کوچه بن بست خیلی غریب است!
سلام واقعا قشنگ می نویسی به ما هم لینک می دی دادی حتما بنویس تا یادم نره
متاسفانه همه اسیر شدیم . دنیای مجازی یکی از بدترین دنیاهاست و نمیشه ازش دل کند . امیدوارم همه چیز مجازی نشه که دیگه ...
تو هم با من نبودی مثل من با من
و حتی مثل تن با من
تو هم با من نبودی
انچه می پنداشتم باید هوا باشد..........
تو هم از ما نبودی.........
چه قشنگ و دلنشین!...
بی دغدغه و بدون توجه به منافعمون و بدون توجه به هیچ معیاری باهم دوست میشیم و چقدر این دنیا با تمام دروغ هاش صادق تر و مهربونتر از دنیای دورو و متملق بیرونه.شاید بد نباشه یه موقع هایی اون بیرونو فراموش کنیم.قربانت . :)
... براستی آن دزد کیست ؟ .... کیست که زندگیمانم را به یغما میبرد .... بیا یه ذره بیشتر فکر کنیم .... بدرود .
... انسانها با رویاها و خیالهایشان زیباتر می تونند زندگی کنند تا با واقعیتهایی که دائم مجبورند با آنها گلاویز شوند. اونم واقعیتهایی که تلخیشان از پیامدهای رفتاری و کرداری و اعتقادی خود ماست٬ نه فی نفسه تلخ بودن واقعیتها و پدیده ها. ما تا خودمان تغییر نکنیم٬ واقعیتهایمان نیز دگرگون نخواهند شد. ///
نیلوفر خدا بود...همیشه قشنگ مینویسی اما این یه چیز دیگه بود.اره حتی به دروغهاش هم عادت کردیم با اینکه بهش ایمان داریم...شاید شبها بدون گذشتن از این خونه خوابمون نبره اما خیلی دوستها و دوستیهای خوبی رو تجربه کردیم...مگه نه؟؟؟؟
اما راستش من همیشه از هر کوچه بن بستی میترسم چون مجبورم راه رو برگردم.
دوستش دارم ، چه با بن بست باشد چه بی بن بست ، چه تاریک باشد چه روشن ، چه پر عابر باشد چه بی عابر ... و تو را نیز هم ...
سلام.مثل همیشه قشن بود و زیبا.تابعد...
برای فراموش کردن باید فراموش کرد ! به سپیدی صبح و طلوعی دیگر بیاندیش .
مثله همیشه قشنگ بود ولی بازهم دلم گرفت تو نمی تونی یه ذره شادتر بنویسی ....کثا.... تو تاریخ گیر کرده!!!!!!!!!!
به سرعت یه سری به من بزن!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بوی خوش این کوجه سبزت مدتهاست مرا به اینجا میکشاند با این که میدانم این کوجه بن بست است اما در پی آن بوی خوش میایم.
فوق العاده بود..........
نه غریب است .نه دروغ
دوست داشتنی و محبوب است
نازنین عاشق من آپدیت کردم و در کنار پنجره ام ایستاده ام منتظر یک نگاه....و کوچه ام پر از دست است دستهایی با انارهای خشک.
این دنیای کوچک ما تمام دنیای بزرگ منه... تمام دوستام اینجان این تو خواهر دارم بابا دارم برادئ دارم حتی بچه دارم چیزایی که هیچ کدومشو تو واقعیت ندارم...دنیای من اینه!!
بابا ای ول!!!!هنوز تو کفتم...جون تو مارو جلو بروبچه ها قهوه خونه اساسی خریدی هااااا....کلی هال دادی ..ممنون..منم بلاگتو میخوام ..بلاگت که سهله خودتم بیا قهوه خونه یه فنجون چای داغ و یه قلیون باحال مهمون خودمی....((راستی اگه بلاگ نویس اصفهانی سراغ داری بگو یه تک پا بیاد قهوه خونه ما..باشه؟؟؟؟))
ولی من چقدر دوست دارم که با تمام دروغهایی که از شنیدنشون لذت می برم...زندگی کنم.
سلام
همین جور که نوشتی شاید هم محلی برای خویش بودن فارغ از نقشها.
شادزی
تبریک ... صدام چه واقعی و چه ژنریک محکوم به فناست و خوب میدانیم که یک جهان در انتظار نابودی اوست . چه آنانی که حمایتش کردند و پدروار دستش را بگرفتند و چه آنها با سلاح و تکنولوژی پا به پایش ببردند . و چه من و تویی که کودکی زیبایمان به صدای انفجار و هراس از مرگی زودرس رنگ سیاهی گرفت ... ما آنروزها تجربه کردیم. نه؟ من نیز اسلحه چوبی را جزیی از نیاز بازی های کودکی ام میدیدم. نگاههای نگران مادرم را حس میکردم و پدر را میدیدیم که بر سر سفره هفت سین نوروزمان خود را سپر بلا میکرد تا خرده شیشه های پنجره مان ما را نیازارد. من هم دیدم آن روز راکه درکلاس درس ،سقف شکافت و طلی خاک را برایمان به یادگار گذاشت . این است که امروز در وبلاگم عزیزان از دست رفته مان را میهمان این جشن بزرگ کرده ام ...
زنده باد ایران... مرگ صدام و اسراری که با خود دارد ، آرزوی همانی است او را چون طاعون زده ها تفتیش میکرد و مرگ او آرزوی «ما»ی مصیبت زده نیز است.
خیلی خیلی قشنگ مینویسی خصوصا یادداشت قبلیتو چند بار خوندم عالی بود
سلام دوست خوبم.حرفای قشنگی زده بودی.آره توی دنیای امروزی همه چیز بر عکس شده.
سلام به رفقای عزیزم
خبر نامه ی وبلاگهای چپ و ازادی خواه شروع به کار کرد
کار ما خبر رسانی در باره ی وبلاگ های به روز شده و لینک دادن به
وبلاگ های تازه کار می باشد .
شما به راهتی میتوانید لینک خود را در خبر نامه قرار دهید.
برای لینک دادن به خبر نامه و برای هم کاری بیشتر شما میتوانید لینک خبر نامه را در وبلاگ خود ق رتر دهید
با ادرس زیر
p align="center"A href="http://chapname.persianblog.com" target="_blank" img src=" http://1may.free-host.com/khabar-name.jpg"alt="#khabar name#" br
چه خوب زبان دلم را می فهمی و می نویسی
میان لحظه های آبی فردا
همیشه تردید است
بین من و تو و گل سرخ
کسی قدم زده است
از دیرترها
که طول قدمهایش
ساده لوحانه
به کوتاهی دیروز
و بلندی فرداست.
چیزی به خواب گل سرخ نمانده است
و قبول دعوت دشت به جشن تنهایی
فریاد کن تمامی حالا را
تا بشنوم صدای شکستن
از برج خالی فرداها
قربان همه کوچه نشینان.
سلام عزیزم٬وبلاگت خیلی قشنگه...اینجا رو دوست دارم و با بند بند وجودم حرفاتو درک می کنم.در اولین فرصت هم لینکتو توی وبلاگم می زارم (البته اگه اجازه بدی).
کنم هر شب دعایی
کز دلم بیرون رود مهرش
ولی آهسته می گویم....
الهی بی اثر باشد...
salam
tabrik migam be khatere in kari ke kardin
age maro ham ghabel doonestin ye sari behemoon bezanin
khoshhal mishim ye nafar az koocheye dele ma ham ye nazari biyafkane
khili vaghte ke khak gerefte
kesiyam nist bege ay baba khret be chan man
be har hal ino az ye del shekaste be yad dshte bash hich vaght mayoos nasho
be karet edame bede
movafagho sar boland bashi
be omid fardaye behtar baraye shoma va hameye hamkaranetoon