دوست داشتم که می رفتم می رفتم به یک جای دور به یک جای خیلی دور!دور می شدم . می رفتم جایی که هیچ آشنایی نبود جایی که هیچ چیزش مرا به یاد تو نمی اندازد. هیچ خیابانی !هیچ مغازه ای هیچ...........! دوست داشتم می توانستم توی آیینه به خودم زل بزنم توی چشمهای خودم و بلند بگویم که دیگر تو نیستی ! که دیگر دوست داشتنی نیست !!!!به دستهایم نگاه می کردم به مو هایم به پوست صورتم !!!!!کاش کسی بود و سر من داد می زد که نمی توانم با این تن به جایی بروم !!!!!!مگر می شود به وقت رفتن تنم را اینجا جا بگذارم و بعد بروم؟؟تنم هم تو را به یاد من می آورد!!!!!و اگر خوب به آیینه نگاه کنم جای دستهای تو را بر پوست صورتم خواهم دید که چه خوب مانده!!!!!!!!!!!!!!!(زمستان۱۳۸۰)
اگه اینایی که گفتی بازی کنی یه سکتنس جشنواره ای میشه
و جای ته مانده بوسه هایش بر روی لبانت .
اینگونه است که روح یک انسان میمیرد ....
سلام.جایی که دوست داشتنی در اون نباشه وجود نداره.جایی سراغ داری؟ شاد باشی.
نیلو دیگه داری منو عصبانی میکنیا...جرات داری بیا انلاین...!!
بابک!! این دختر از اینکه نیلو صداش کنی بدش میاد !!! میخوای خودمونی بشی دنباله یه اسم دیگه بگرد !! ( به عنوان یه نصیحت از یه غریبه !)
salam,kheili khoob mineveesi,vali dashtam fekr mikardam agar matalebi keh mineveesi ,vaghean az zendegee darooni at bashad,kheili ghamgeen ast va yek halate hozn.beeshtar mara beh yade gozashte hayam miandazad .agar fekr mikoni man inja dar canada kari mitavanam bekonam beh andazeh tavanam,rooye man hesab kon.esme man mahin ast......shad bashi
سلام .اولین باره که اینجا میام.ولی نفهیدم منظورت از جنسیت گمشده چیه؟ضمنا به نظر منهم جایی وجود نداره که توش دوست داشتن نباشه...به منهم سری بزن خوشحال میشم.
۳روز بهت مهلت میدم لینک منو بذاری؛ بعد اون دم بی دم؛ پشک بی پشک!
سلام
متن زیبای بود
من که حال کردم
باران ببارد یا نبارد،
من می روم با دستهایم
چتری برای پروانه ها بسازم