حرفهای ما هنوز نا تمام/
تا نگاه میکنی وقت رفتن است!/
باز هم همان حکایت همیشگی/
پیش از آنکه با خبر شوی /
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود/
آی........./
ای دریغ و حسرت همیشگی /
ناگهان چقدر زود دیر می شود!!!!!!!!!!!
(فکر می کنم این شعر قسمتی از یکی از اشعار نصرت رحمانی باشد.)
سلام.خیلی شعر قشنگ هست اگه کاملش رو پیدا کردی حتما به من بده یا اسم کتابش رو بگو چیه.تابعد...
ناگهان چقدر زود دیر میشود! حقیقته... بهم سر بزن دوست خوبم...
کاش دیر بشه و لذت برده باشیم نه اینکه....
سلام لینکت را با اجازه در بلاگم قرار می دهم
بانوی احساس خوبی؟
مطلب قبلت مثله همیشه تا بیخه جان نفوذ کرد .
سلام . شعر از نصرت نیست از قیصره. دکتر قیصر امین پور
البته فکر می کنم !!!