رو به روی آیینه نشستم خوب خودم را توی آیینه نگاه کردم . خوب زل زدم به چشمهایم! چشمهایم پر از ستاره است مگر نه؟
تو گفتی: نه کی گفته؟
خوب توی آیینه به چشمهایم زل زدم به مردمک سیاه چشمهایم! شروع کردم به شانه کردن موهایم که صاف بود و سیاه یکبار چهار بار ده بار شانه کردم و فکر کردم کاش تو توی چشمهای من یه عالمه ستاره می دیدی . کاش اصلا از اول تو ستاره ها را توی چشمهای من پیدا می کردی ! ولی حتی به من نگاه هم نکردی فقط زل زدی به سقف و گفتی : نه کی گفته ستاره؟ کدوم ستاره؟
ولی من دلم چشم ستاره ای می خواست !باید چشمهایم ستاره دار می شدند کشوی میز را کشیدم بیرون کیسه کوچک جیر سرخابی را در آوردم و روی میز تکان دادم یه عالمه ماه و ستاره کوچک و براق و رنگی توی هوا تکان تکان خورد و ریخت روی میز!
خودم توی آیینه برق چشمهایم را دیدم یه ستاره قرمز برای چشم راستم و یه ستاره نقره ای برای چشم چپم جدا کردم. پلک راستم را بستم ستاره قرمز را چسباندم به پوست پلکم بعد چشم چپم!
خودم دیگر هیچ چیزی نمی دیدم ولی کاش تو بودی و می دیدی که بلاخره چشمهایم پر از ستاره شدند آن هم
ستاره های رنگی!!!!!!!!!
سلام
پنجمین شماره از هفته نامه وبلاگی فضائی نو منتشر شد
نظرات شما پویائی کار ماست
ما را بی نصیب نگذارید
از مریم ( عمق) تعریف تونو شنیدم .
برای چیدن ستاره ها باید فقط دستتو دراز کنی .
ستاره ها رو باید حس کنی اصلا نیازی به دست نداری !
مهریانم:
ستاره ها هستند و آرزوی آن محال. تو آنها را داری . برای سطحی دیدن و انکار او نیازی به ستاره های رنگی کیسه جیر سرخابی نیست. أسمان چشمانت همیشه میدرخشد من آنان را دیده ام.
تو دلت پر ازستاره است ، ستاره های طلایی و نقره ای و رنگی ... من درخشش آنان را در چشمانت دیده ام ... باور میکنی ؟ ، آن که نمی بیند بگذارد نبیند ... چه اهمیت دارد ؟! مهم این است که تو آن ستاره ها را داری ...
سلام . بیشترش رو خوندم . موفق باشید .
و من اومدم اینجا کمی ستاره قرض کنم !!!!
مهم اینه که دلت پر از ستاره باشه که هست....به حرف بقیه هم گوش نکن....
چشمهات چه بسته باشه چه باز ، ستاره بارونه و برقش هم اونقدر نوازشگره که میشه ساعتها بهش خیره شد
ستارههای پشت و رو
نیلو جون سلام
برای هزارمین بار میگم تنه به کار بده،بجای نوشتن این قطعه ها ( هر چند که قشنگ باشن ) وقتتو تلف نکن.اگه بخوای همین جور ادامه بدی میشی یه تیکه نویس!
سعی کن دراماتیک شون کنی بخدا برا خودت هم بهتره. میدونی که من الکی اینو نمیگم( مخصوصا به دوستام )
پس تنبلی نکن. تو زبونتو پیدا کردی و این مشکلترین قسمت نوشتنه حالا فقط سعی و کوشش خودت لازمه تا یه نویسنده بشی. و البته برا خوب نوشتن باید جون کردی بکنیولی همین حدش هم غنیمته. پس تو رو خدا بنویسو خوب بنویس
.. عجب طنز گزنده ای در این حرفات هست.
سلام شباتم پر ستاره باشه...
آنوقتها وقتی مدرسه میرفتم ماه و ستاره هائی بود که به صفحه دفترهامان می چسباندیم . نوشته ات مرا یاد آنها انداخت و حالا یادم می آید که چقدر ماه و ستاره میخواهم ...
سلام هم اسم جونم...منم امیدوارم هم چشمات،هم دلت و هم شبات پر پر از ستاره باشه....
هرگز چشمهایمان را نگشودیم و هرگز آنگونه که شایسته بود ندیدیم...لطافت باران خورده پلکهایت را...هرگز هیچکداممان ندانستیم عمق دریای بی کرانه قلبت را...نه هرگز نخواستیم حس کنیم گرمای زندگی زای نفسهایت را...هیچکداممان باور کن نه تنها او که هرگز هیچکداممان ندیدیم ستاره های رنگارنگ چشمانت را...که چشمانمان از ظلمت سنگین جهالت کور بود...................شاد باشی... با ما نیز همراه باش....
من یک عالم ستاره توی چشم های تو دیده ام.
دوستت دارم و دانی
لینک ها درست شد !
...عشق...تنهایی...ستاره.ستاره...
بهانه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه !
سلام/من تازه اومدم/بلاگ منو هم بخونید/پایدار باشید
نفس داران غرورم را شکستند
دل سنگ صبورم را شکستند
به جرم پا به پای عشق رفتن
پرو بال عبورم را شکستند
مرا از خلوتم بیرون کشیدند
سکوت چون بلورم راشکستند
تمنای نگاهم را نخواندند
و میدانم سکوتم را شکستند
ای روشنا، ای ستاره در چشم ، آنکه چشم تو راستاره باران ندید، کور بود و بی حضور چشم دل آمده بود، هر دل که گهواره ی عشق است میداند، ستاره با چشم تو معنا میگیرد. وقتی من زبانم به دعا گشوده شد دیدم که دعا طعم ترانه هایی را داردکه در وصف چشم پرستاره ات سروده ام. من رد پای ستارگان آسمان را همه در چشم تو می بینم
عزیزم این نوشته ات بسیار زیبا و بی غل و غش بود من هم گاهی به این چیزها فکر می کنم متشکرم به من سر زدی
دارم می بینم
دارم می بینم ستاره هارو .
ستاره هایی که توی دستت
ستاره هایی که توی قلمت
ستاره هایی که توی فکر و قلبت هست
تو هم ببینش
بابت لینک ممنونم
سلام....
نمیدونم چرا اینقدر داغونم...
دوستت دارم رفیق نادیده..
سلام
فقط خواستم بگم موفق باشی
همین
سلام گلک این هم از خبرهایی که گه گاهی به طور اتفاقی خوشحال کننده است
ستاره ها.....ستاره ها.....تمام مشکل بر سر دیدن همین ستاره هاست.چرا نمی تونن ببینن؟این همه ستاره رنگارنگ.این همه ماه نقره ای....این همه درخشش....چرا نمی بینن؟
سلام. اصلا خود آینه را دیدی یا نه.
تو از ستاره می گی من از فانوس...و تو از خورشید می گی من از ماه...چه اهمییتی داره؟!!...تو این دنیایی که ما زندگی می کنیم همه یه جورایی یه جور هستیم!! مهم دل خوشه..دلت پر ستاره باشه..ستاره هایی که خودت چیدی و تو دلت گذاشتی..مثل ستاره ی من
سلام
این اولین بار است که به وبلاگ شما سر می زنم و از این بابت خوشحالم. نوشته های شما بسیار زیبا و جذاب هستند. امیدوارم همیشه موفق باشید.