از خواب پا شدم نه مثل هر روز امروز چهار شنبه بود یعنی امروز همه چیزش با هر روز متفاوت است ساعت ۱۱ صبح بود باهمین تلفن سیاهه!
بوق بوق بوق یه صدای بچه سال :بفرمایید؟شما؟؟
من:(ه )هستم !
من:ببخشید میتونم با آقای(ص) صحبت کنم ؟؟
صدای بچه سال : شرمنده هنوز تشریف نیاوردن!
من: امعمولا این وقت روز همیشه بودند؟؟
صدای بچه سال:هه والا چی بگم هنوز که تشریف نیاوردن!
من: میشه لطف کنین بهشون بفرمایید که من زنگ زدم!
صدای بچه سال: حتما
و این ماجرا هی تکرار شد و تکرار شد(ساعت ۵ بعد از ظهر)
بوق بوق بوق همان صدای بچه سال:بفرمایید؟ شما؟
من:(ت )هستم !
من:میتونم با آقای (ص)صحبت کنم؟؟؟
صدای بچه گانه : والا هنوز تو جلسه هستند................که یکهو آقای(ص) گوشی دیگری را بر می دارد : نه خانم (ا) دیگه هستم!
صدای بچه گانه:ههههه
آقای (ص) : چهارشنبه است نمیآیی؟؟؟؟
سلام نیلوفر خانم ... بالاخره امتحانها تمام شد . البته سری بعدی تو راهه ... اما بگم اگر پیام نمیگذارم دلیل سر نزدن نیست ... انشااله که میبخشی این حقیر سراپا تقصیر را
:))
اقا یکی منو راهنمایی کنه...اینا یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می بینم که مردم مرموز شدن ...آقای ص یعنی آقای بعدش صلوات؟؟؟؟:))
ظاهرا چون این مطلب خیلی خصوصیه نمیشه نظر خاصی هم در رابطه اش داد !
سلام به وبلاک نوزاده من سر بزنید...پیروز باشین
سلام.طنز گزنده ای بود. شادکام باشید!
بد نیست که در مورد جلسه تحقیق کنی . البته اگر مایلید با آقای ص ادامه دهید . نکنه که دل کوچک بیچاره ات دوباره خرد بشه . نازنینم