سرت داد زدم و با تحقیر نگاهت کردم از تو متنفر بودم اینرا خوب از برق چشمهایم فهمیدی ! برای همین دستت را دراز کردی و انتهای خیابان را نشان دادی که یعنی برو! و اینبار انگار که من نمی خواستم که بروم می خواستم همان جا باستم و همه حقهای عالم را کف دست توی مفلوک پیزوری بگذارم که برای سالم ماندنت هر پنج قدم دو نفر جا خوش کرده بودند! نگاهم کردی و خواستی مهربانی کنی و گفتی : ما چه کار کرده ایم ؟؟؟که مردم با ما خوب تا نمی کنند؟؟؟؟اشک توی چشمهایم دوید دستم را دور گردنم حلقه کردم و گفتم: تو پایت را سالهاست که روی گردن من گذاشتهای و خو دت خبر نداری!!!!!!!!کاری نکن فقط پایت را بردار!!!!!!!!! همین!
kheili ghashang minevisi
سلام.تبریک میگم زیبا و پر معنی مینویسید. موفق باشید
سلام
ممنون از اینکه به من سر زدی
نوشته هات زیباست
موفق باشی
من هستم در کنار خلیج همیشه فارس و نام ایران را صدا میزنم نام خلیجم نام نزادم . نیلوی عزیز این خلیج نه الخلیج خواهد شد و نه خلیج عربی همیشه فارس خواهد ماند خواهر خوبم هموطن ... اگر پایشان را از روی گلویمان بردارند جهانیان خواهند دید ... ملت من را میهنم را .... نوشته جدیدمو خوندی؟
سلام. اولین باره که میام اینجا ولی فکر میکنم که بازم بیام... اون شعر فهیمه رحیمی را وقتی دختر خیلی جوانی بودم خواندم. همونکه بالای صفحه ات گذاشتی. اونموقع ها بیشتر به دختر بودنم فکر میکردم... الان دیگر نه..... نمیدونم چند سالته و در چه حالی... به هر حال عیدت مبارک و خوش و سلامت باشی.
سلام این مطلبی که خوندم اولین مطلب وبلاگی شما هست 31 خرداد 82
می خواستم برای اولین مطلبت بنویسم ولی اینقدر باحال بود که مجبور شدم وبلاگتو از ابتدا بخونم !
سبز باشی و سر بلند .
مشکل همین جاست توی بعضی از روایط یکی می شود نردبام و آن یکی بالا می رود. بعضی اوقات هم الکی فکر می کنیم که نردبامیم!! خیلی دوست دارم وقتی به کسی میگویی پایت را بردار چه می گوید. راستی راست می گویی آدم قبل از اینکه کام را روشن کند کلی حرف دارد و بعد یههوییی همه دود می شود. البته همیشه نه!
از آهنگ بلاگ هم ممنون. مرسی