بی عنوان!


تو سالهاست که نیستی/
نمی دانم چرا امروز باید خبرت را از پنجره باز /
باد به اتاق من بیاورد/
عکس زنی شاید عکس من که درست بر عکس تو روزی خالصانه عاشق بود/
و حالا باز افتاده در میان دستهای یخ اول دی ماه/
با دلی که چار تاق /
که سالهاست که نشان داده هیچ بازی را بلد نیست./
فالم را به اولین فالگیر می دهم تا از دستم بگویید./
در اتفاقی که می افتد/
زمان تکه تکه می شود./
قسمت من آخر چه شد؟/
تلخی یک فنجان است که در ته دستان پر از تلخی تنهایهایم ته نشین می شود./

(عکس از ماندانا آیینه چیان)
( با الهام از گراناز موسوی)