اینجا اگر نباشد اینجا هم اگر نتوانی حرف بزنی به لبانت قفل بزنی...نخ و سوزن برداری و بدوزی... اونوقت توی اون دنیای لعنتی میخوای چیکار کنی؟ توی اون دنیایی که همه انگشت اشاره شون رو عمود میذارن روی لبشون که یعنی هیس!که یعنی خفه شو!.... میدونی همه دلخوشی همین یه وجب جاست که میشه بیرون ریخت .... اون بیرون که هزارماهه بارداریم و نمیتونیم بزاییم !.... حداقل توی این گوشه به لبات قفل نزن دخترک! مواظب ِ خودت باش...
با واژه به نام دوستت دارم آغاز نمودم ولی اکنون... رهگذر می روم !! بیا ای من که تا با هم برویم که تنها نمی توانم گذر گاهم کدامین کوی و دیار است ؟!!!!!! نمـــــــی دانم
محسن
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1385 ساعت 02:01 ب.ظ
روزتان مبارک.
جمله ای از جان میلتون را برایت مینویسم: حقیقت طفل حرامزاده ایست که هربار زاده می شود رسوایی مادرش را به همراه دارد. من این جمله را هم اضافه میکنم:فقط تا هنگامی که کودک است!
وبلاگتان به زیبایی گذشته نیست. آرزوی شادیتان را دارم.
هیچ اتفاق تازه ای نخواهد افتاد باورکن ! با لبان بسته هم میتوان خندید ...پس بخند و بنویس و ادامه اینهمه راه چه میتواند باشد جز تسلای ۰خویشتن باور کن راست میگویم !
آهنگ که قابل شما را نداشت < پیشکش< مال خودتان :) من میفهمم حستان را خودم هم همینطور هستم
عروسی تمام شد زمین نفس می کشد لباس سپید دیگر بر تن ِ کوچه ها و خیابان ها نیست زمستان شکست و رفت اینک فصل ِ پای تختی است و این شولای رنگ رنگ ِ بهار است بر دوش ِ هنوز سرد و لغزنده ی لحظه ها ، بنفشه ها با دسته گل های نارنجی و قرمز و زرد و بنفش به پیشواز ِ نوروز آمده اند
نیلوفرکِ پر از احساس ما حالش چطوره؟ سال گذشته ٬ همین وقتا اماده سفر بودی...یادته؟...یادته برگشتی از ماهی ها و شنها گفتی؟....چقدر اون روز از خوندن دلخوشیهات خوشحال شدم و به خوشی تو اشک خوشحالی ریختم.... اگر خدا صدامو بشنوه ٬ دعا میکنم که بایه خبر خوب برگردی و باز هم بنویسی.... هرچند که هنوزم فکر میکنم دوای خالی کردنِ فریادهامون هم نوشتنه....هنوز هم باور دارم که باید نامه های تلخ زندگی رو جایی نوشت تا جونِ دوباره بودن بگیریم.....
میخواهم بی هراس از هرگونه دلگیری و آزرده خاطری هفت میوه هفت سین دلها را که همان سلامتی - سرسبزی - سربلندی - سعادت - سازش و صلح - سرعت و سیمای خندان و با نشاط است برای همگان در این سال نو مهیا کنی. سال جدید بر همگان مبارک
نیلو جان سلام مدتها بود که بهم سر نزده بودی،خیلی خوشحالم کردی ممنونم ... سال خوبی برات آرزو میکنم، شاد باشی و بدرود .
نامه نویس
شنبه 26 اسفندماه سال 1385 ساعت 10:34 ق.ظ
می خوام خوش بینانه ترین حالت رو در نظر گرفته باشم.اینکه با رسیدن سال جدید داری زندگی جدید و قشنگی رو شروع می کنی.اگه برای همین قفل سکوت زدی به لبهات تا دیگه غمهات رو فریاد نکنی خوبه.اما اگه هنوز بغضی هست که تو گلو مونده باید بگم داری اشتباه می کنی با سکوت غمهات کم نمیشه
سلام نیلوفر خانم. اینکه سر زدی به این کلبه خرابه لطف کردی. خیلی وقته حرف هات رو می خونم. ببخش که تا حالا کامنت نذاشتم. این قفلی که رو لب هات زدی خیلی برام معنا داره. مدتی که حس می کنم به این قفل نیاز دارم. باید یکی واسه خودم پیدا کنم فکر کنم. موید باشی. بازم بیا طرفای ما. پیشاپیش سال نو خوبی برات آرزو می کنم.
تن سالم ، دل خوش ، لب پر خنده ، جیب پر پول ، آرزوهای من هستند برای تو بانوی سکوت ، تو سال نو . بهارت مبارک.
بدون امضا
پنجشنبه 2 فروردینماه سال 1386 ساعت 06:08 ب.ظ
نفسم بند می آید وقتی می نویسی رفیق . یاد اولین بار می افتم که دیدمت .یادته ؟ تو قفس فلزی پرنده ای فلزی بدست اومدی توی خانه ضد خاطرات . عیدت مبارک نیلوفر خانوم .خیلی دوستت دارم .
حالا پیدا شده؟
اینجا اگر نباشد
اینجا هم اگر نتوانی حرف بزنی
به لبانت قفل بزنی...نخ و سوزن برداری و بدوزی...
اونوقت توی اون دنیای لعنتی میخوای چیکار کنی؟ توی اون دنیایی که همه انگشت اشاره شون رو عمود میذارن روی لبشون که یعنی هیس!که یعنی خفه شو!....
میدونی همه دلخوشی همین یه وجب جاست که میشه بیرون ریخت ....
اون بیرون که هزارماهه بارداریم و نمیتونیم بزاییم !....
حداقل توی این گوشه به لبات قفل نزن دخترک!
مواظب ِ خودت باش...
چند دقیقه پیش داشتم این ترانه رو زمزمه می کردم:شاید ی جایی فرصتی،لحظه امانمون بده!گفتنی رو باید بگم...گری اگه امون بده...
برای کسی که دهانش را به زور میبندند همیشه قلم هست. دوستت دارم.
ای وای نیلوفر ,نوشته های زیبات چی شدن ؟ چه خبر شده! دلم گرفت
نیلوفرکم ...
فقط بگو چرا
چرا ؟
...
به نان و نمکی که از این فضا خورده ام قسم
دیگر طاقت اینهمه پکیدن را ندارم
ببار
ببار
آسمانِ من
نیلو فر اینجا چرا اینجوری شده!!
):
اینجا هم سلام
مدتی بود که بوی غم تو نوشته هات کمرنگ شده بود باز...
چشمان آبی تو آرامم نمیکند...
با چشمات حرف بزنی بهتره
لبم را دوخته اند که سکوت کنم و ...
جنسیتت اگر گم شده بیا من بیدا کنم
چرا سکوت؟
با واژه به نام دوستت دارم آغاز نمودم
ولی اکنون...
رهگذر
می روم !!
بیا ای من که تا با هم برویم
که تنها نمی توانم
گذر گاهم کدامین کوی و دیار است ؟!!!!!! نمـــــــی دانم
دهانت را هم که نمی بستی فرقی نمی کرد این جا گوش شنوا برذای شنیدن و خلاقیتی برای تحلیل وجود ندارد.
مثل همیشه پر از غم
روزتان مبارک.
جمله ای از جان میلتون را برایت مینویسم:
حقیقت طفل حرامزاده ایست که هربار زاده می شود رسوایی مادرش را به همراه دارد.
من این جمله را هم اضافه میکنم:فقط تا هنگامی که کودک است!
وبلاگتان به زیبایی گذشته نیست.
آرزوی شادیتان را دارم.
هیچ اتفاق تازه ای نخواهد افتاد باورکن !
با لبان بسته هم میتوان خندید ...پس بخند و بنویس و ادامه اینهمه راه چه میتواند باشد جز تسلای ۰خویشتن باور کن راست میگویم !
آهنگ که قابل شما را نداشت < پیشکش< مال خودتان :) من میفهمم حستان را خودم هم همینطور هستم
عروسی تمام شد زمین نفس می کشد لباس سپید دیگر بر تن ِ کوچه ها و خیابان ها نیست زمستان شکست و رفت اینک فصل ِ پای تختی است و این شولای رنگ رنگ ِ بهار است بر دوش ِ هنوز سرد و لغزنده ی لحظه ها ، بنفشه ها با دسته گل های نارنجی و قرمز و زرد و بنفش به پیشواز ِ نوروز آمده اند
بازم بگو نیلوفر... از حرفای قشنگ دلت...
نیلوفرکِ پر از احساس ما حالش چطوره؟
سال گذشته ٬ همین وقتا اماده سفر بودی...یادته؟...یادته برگشتی از ماهی ها و شنها گفتی؟....چقدر اون روز از خوندن دلخوشیهات خوشحال شدم و به خوشی تو اشک خوشحالی ریختم....
اگر خدا صدامو بشنوه ٬ دعا میکنم که بایه خبر خوب برگردی و باز هم بنویسی....
هرچند که هنوزم فکر میکنم دوای خالی کردنِ فریادهامون هم نوشتنه....هنوز هم باور دارم که باید نامه های تلخ زندگی رو جایی نوشت تا جونِ دوباره بودن بگیریم.....
شب تنهایی و غربت نوروز برای . . .
www.hoviyat.blogfa.com
up شد !!!
می دونی که نظرت برام یک دنیا با خودش محبت آورد.دلم برای تو و کامنت های قشنگت دلم تنگ شده بود:*
وای چقدر هیجان انگیزه که تو کامنت دونیت یه تبریک سال نو مخصوص ببینی مرســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی پر از عشق باشی و رشد ،عزیز دلم
میخواهم بی هراس از هرگونه دلگیری و آزرده خاطری هفت میوه هفت سین دلها را که همان سلامتی - سرسبزی - سربلندی - سعادت - سازش و صلح - سرعت و سیمای خندان و با نشاط است برای همگان در این سال نو مهیا کنی. سال جدید بر همگان مبارک
نیلو جان سلام
مدتها بود که بهم سر نزده بودی،خیلی خوشحالم کردی ممنونم ...
سال خوبی برات آرزو میکنم، شاد باشی و بدرود .
می خوام خوش بینانه ترین حالت رو در نظر گرفته باشم.اینکه با رسیدن سال جدید داری زندگی جدید و قشنگی رو شروع می کنی.اگه برای همین قفل سکوت زدی به لبهات تا دیگه غمهات رو فریاد نکنی خوبه.اما اگه هنوز بغضی هست که تو گلو مونده باید بگم داری اشتباه می کنی با سکوت غمهات کم نمیشه
ممنونم ازت نیلوفرجان.
سلام نیلوفر خانم. اینکه سر زدی به این کلبه خرابه لطف کردی. خیلی وقته حرف هات رو می خونم. ببخش که تا حالا کامنت نذاشتم. این قفلی که رو لب هات زدی خیلی برام معنا داره. مدتی که حس می کنم به این قفل نیاز دارم. باید یکی واسه خودم پیدا کنم فکر کنم. موید باشی. بازم بیا طرفای ما. پیشاپیش سال نو خوبی برات آرزو می کنم.
هق هق سنگهای آکواریوم
ماهی کوچکی دوتا والیوم ...
بروزم با مطلبی پیرامون شعر امروز و دو غزل
آرزوی قشنگی کردید! بهار شما هم عاشقانه
امیدوارم یه سال بدون قفل در راه داشته باشی... با یه قلب لبریز از شادی...
سلام نیلوفر خانم..نوروز شما و دوستانت درینجا هم مبارک...تصویر بامعنایی بید
با لبان بسته هم میتوان خندید < تو چرا شک داری؟! بسه دیگه پاشو بیا یه چیزی بنویس !
سلام
سکوت جایز نیست
از تکراری ها نمی گم. امیدوارم باشی و باشم. در حال خنده.
ممنون از همه مهربونیت ٬ آرزوهای قشنگ پرعشقت همراه بهارباشه تاهمیشه... سبزو شادو جوان٬پر خنده باشه سال نو
با لبان بسته خندیدن خوش است؛دوست خوبم سال نو را بهت تبریک میگویم.همیشه موفق باشی.
چرا؟ :(
خیلی وقت بود نیامده بودم پیشت. اینو که دیدم غصه ام گرفت. بهارت پر گل و لبانت شکوفا نیلوفر خوب.
نوشته های تو که پر از ایجازه منو میخکوب می کنه.
سال خوبی رو برات آرزو می کنم. سرشار از حسهای ناب و قشنگ زنانه
گیسوانت در کنارم، وز نگاهم دور
چون سرودِ چشمه ای در باد...
گیسوانت کشتزاری رفته در خوابِ زمستان است
کشتزارت خوشه -اَفزون باد!
سلام...
نمی دونم از این پس من رو هم به عنوان یه دوست می پذیرید یا نه؟!
تن سالم ، دل خوش ، لب پر خنده ، جیب پر پول ، آرزوهای من هستند برای تو بانوی سکوت ، تو سال نو . بهارت مبارک.
نفسم بند می آید وقتی می نویسی رفیق . یاد اولین بار می افتم که دیدمت .یادته ؟ تو قفس فلزی پرنده ای فلزی بدست اومدی توی خانه ضد خاطرات . عیدت مبارک نیلوفر خانوم .خیلی دوستت دارم .
سلام نازنین
عید تو هم مبارک
و همیشه شکوفا باشی
ایول.
سال نو مبارک
امیدوارم روزای خوبی داشته باشی دخترک