جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

چشمهایم پشت تاریکی انگشتانم!

چشمهایم را می بندم محکم مثل بچگیهایم میروم پشت بزرگترین مبل خانه پنهان می شوم کوسن را به صورتم فشار می دهم بغض میآید راه گلوی صاحب مرده ام را می گیرد و این چشمهای لعنتی میسوزد و اشک فرو می رود میان کوسن و چه بغضی که یکهو میترکد آن هم بی صدا لبم را می گزم تا صدایم بیرون نیاید سرم را محکم به پشتی مبل می کوبم و آرام می گویم وای ! من دیگر به آن چشمها چگونه نگاه کنم؟من نه تنها به تو دروغ گفتم بلکه با خودم هم ماهها این دروغ  کودکانه و احمقانه را مو به مو بارها و بارها تکرار کردم مبادا که جایی بر ملا شود و امروز درمانده تر از همه این ماهها یکهو بلند گفتم که من تمام این مدت به تو دروغ گفتم و حالا ترسان از نگاه کردن به چشمهای خودم و نگران از همه چیز و همه کس دوباره شدم همان نیلوفرک ترسان که هیچوقت هیچکس از غیبت طولانیش در خانه نگران نشد و دنبالش نمی گشت! من را ببخش ،من از خودم از این زندگی سگی ،از  از دست دادنت می ترسیدم ، من از قضاوت تو می ترسیدم  .!(راستی بابا مرا می بخشد که اینقدر جانش را مفت به حراج گذاشتم؟)من را ببخش ، تو لااقل دل واپس من شو بیا دنبالم بگرد بیا صدایم کن تا باور کنم کسی توی این دنیا یک بار هم که شده دلش برای من شور می زند.من متاسفم و این تاسف تا انتهای عمرم با من است.بیا و بلند داد بزن که مرا بخشیده ای..........................

نظرات 32 + ارسال نظر
کسی که ترا از پشت مبل پیدا کرد دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:25 ق.ظ

نیلوفرکم٬ من می دانستم از دروغی که گفته بودی در رنجی و عذاب میکشی! من فقط میخواستم از این عذاب وجدان لعنتی خلاص بشی. شجاعتت را تحسین میکنم و خوشحال باش از اینکه هم مرا راحت کردی و هم خودترا.
پدرت هم ترا خواهد بخشید چرا که طبق اعتقادات او٬ دروغ مصلحت آمیزی گفته بودی که انگیزه آن سادگی عاشقانه و ترس بوده.

[ بدون نام ] دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:46 ق.ظ http://ss57.blogsky.com

سلام
هیچ کس لیاقت اشک ریختن تو را ندارد وکسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمیشود.
بهم سر بزن خوشحال میشم.

ساده دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:09 ق.ظ http://bluepen.blogsky.com

سلام عزیزم. خیلی خوشحال شدم پیامت رو دیدم. امیدوارم همیشه شاد و سربلند باشی.

هامون دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:15 ب.ظ http://bach.persianblog.com

گریه راه تماشا گرفته...(به یاد آر! به یاد آر!...من از جنس تیرگان بودم ؛ و ماندم....)

یلدا دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:15 ب.ظ

مثل همیشه عالی و زیبا

لوتوس دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:02 ب.ظ

چشم میشوم
صدا میشوم
بغض میشوم
اشک میشوم
تو پیدا میشوی در چشمانم
صدایت میکنم : نیلوفرک...نیلوفری...
من هم گمشده ام
با هم پیدا میشویم
نیلوفرک میشویم نیلوفری میشویم
فقط لبانت را که می گزی دلم بیشتر میگیرد ...خودم میشوم در اینه ای که گم کرده ام...یادم میاید ٬ همه ان ترسها هجوم می اورند...نترس عزیزکم...تاسف به رنگ چشمانت نیست نیلوفرم...نترس...

گوشه سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:34 ق.ظ

نیلوفرکم! معصومیت چشماتو چه پشت تاریکی انگشتات باشن و چه تو روشنایی طلوع آفتاب به اونی که قدرشو نمی دونه نباز.

لی لا- آبی آسمانی سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:44 ق.ظ http://SkyBlue.PerSianBlog.com

متاثرم کرد...

علیرضا سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:37 ب.ظ

یک لحظه با خودم این جمله را مرور کردم :

دست از آنالیز کردن همه چیز و همه کس بردار !

لااقل یک امروزت را ساده زندگی کن! فردا مگر چه اتفاق وحشتناک تری اتفاق خواهد افتاد که مرا از این لحظه های سنگین بیشتر تر بیازارد؟؟؟ هااا
براستی من غصه این را دارم میخورم که ممکن است که در آینده ( از یک دقیقه تا ۱۰۰ سال بعد) اتفاقی مرا سخت غصه دار کند !!! یعنی سقف بالایش بشود همین زجری که حالا دارم میکشم!

یک امروز را مال خودت باش خود خودت!

شاید با تنهایی و شاید با کسی بودن و آنکسی که دوستش داری و او تو را ...

باور کن علیرضا !

یک امروز را ساده زندگی کن خیلی ساده درست مثل دوران کودکی با این تفاوت قشنگ که آن وقتها کاملا مجاز به انجام آنچه میخواستی نبودی ولی امروز هستی ... اما خواستنت هم مثل همان دوران ساده باشد و لذت بخش ...

۲۳ می ۲۰۰۶

۶ بامداد - آنسوی آبها



خواب! سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:03 ب.ظ http://dese.blogfa.com

سلام ..خوندمتون ...شباهتم اومد .می خونمتون . عجیبه .. بعضی کلمات شما تو ی ملک منند ..انگار از ذهن من کپی شده اینجا ..که این واقعا چیز خوبیه ...

نوشته های پشت شیشه سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:18 ب.ظ http://www.nevisande.net

حداقل هنوز می توانی گریه کنی...

نفرین شده چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:21 ب.ظ http://golekhamoosh.persianblog.com

یعنی هیچوقت می توانم بابا را ببخشم؟؟من می ترسم..

حسین پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:37 ق.ظ http://daam.blogsky.com/

نویسنده دیار آشنا هستم وبلاگ جدیدم رو راه انداختم خیلی وقت ژیش در وبلاگ قدیمی برام کامنت گذاشته بودی حتما سری بزن... به امید ارتباط سابق

دختری از بهمن پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:09 ق.ظ http://www.shirinsalehi.blogfa.com

یک پیرو از جنس احساس پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:57 ب.ظ http://nothingonlylove.blogfa.com

درود
نیلوفرک کجایی؟؟؟
گم نشوی در سکوت!!!
بیا! آیینه چشمان تو را کم دارد
بیا!
و اینگونه باش: صاف، ساده و صمیمی
با خودت پیش از همه و بیش از همه
بگو که خودت را دوست داری!
می گویی! نه ؟؟؟

نیما( ارتفاع درد ) شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:46 ق.ظ http://seeyasee.persianblog.com

چقدر زیبا:: واقعا زیباست::.

شاخه نبات شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:16 ق.ظ http://yeshakhenabat.persianblog.com

وااااای چقدر دلم برات تنگ شده بووووودددد ...من عاشق توشته هاتم....دوست دارم

شبگرد تنها شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:49 ب.ظ http://leyan.persianblog.com

دوست عزیز ، انسان تنهاست تنها تر از همیشه تاریخ ، تصویر می کنم شرایط شما را برای خودم و درک می کنم سپری کردن وضعیتی که در آن هستید . تنها یک چیز می توان گفت و آن اینکه تنهایی آدمی را از پا در میاورد باید از تنهایی گریخت هر چند هر جایی که باشیم باز هم تنها هستیم اما باز هم باید از تنهایی گریخت و خود را به درون ازدحام پرتاب کرد ، به امید دیدار .

حامد شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:32 ب.ظ http://www.hgsir.blogfa.com

خیلی نوشته هات جالبه بی تعارف میگم.موسیقیت هم که محشره .موفق باشید به من سر بزن.

رهگذر غریبه شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:54 ب.ظ

غلطش اشک روی گونه تو ویرونه یه دیوونه...

آیدا یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:10 ق.ظ http://beroomnayar.blogsky.com/

سلام . خوبی؟
مرسی اومدی پیشم. و مرسی از تعریفت. البته من خیلی وقته که مینویسم ! اگه خواستی اینجا رو ببین. آدرسشو تو قسمت ایمیل مینویسم.

مهرنوش و عسلی(آهنگ عشق من) یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:15 ب.ظ http://entezar25.persianblog.com

سلام. خیلی قشنگ نوشتی. واقعا عالی بود. با اینکه نمی دونم موضوع چیه ولی احساست رو کاملا درک می کنم. همیشه شاد باشی.

رازقی یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:56 ب.ظ http://www.atrerazeghi.blogsky.com

شجاعتت برای این بلند فریاد زدن ستودنیه ..
وقتی انقدر شجاع باشی جایی برای ترسیدن وجود نداره نازنین ....

بی خانمان و سیمرغ دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:52 ب.ظ http://banuyeordibehesht.blogfa.com

سلام دوست عزیزم
خیلی وقته وبلاگتو می خونم.
دوسش دارم
به من هم سری بزن.

افشین سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:13 ق.ظ http://www.limotorsh1.blogfa.com

تولد وبلاگ قشنگت مبارک.دوست داری جنسیتت پیدا بشه یا نه؟!

ونوس سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:36 ب.ظ http://www.venouse.blogfa.com

به هر حال شجاعت گفتنش را داشتنی
من دروغ گفتم !!
کسی که تو رو دوست داشته باشه
همینطور که هستی دوستت داره

خزان چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:34 ق.ظ http://khazan.persianblog.com

مواظب باش برای یه اشتباه تا آخر عمر تقاص پس ندی.... خیلی از گناهها قابل بخشیدنه.خیلی هاشون...

رزا چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:52 ق.ظ

عزیزم دراوج اضطراب ترایافتم چقدر شبیه من بودی به خداتوکل کن دردعاهایت فراموشم نکن.

مترسک پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:48 ق.ظ http://nan.blogsky.com/

سلام
زیبا مینویسین همیشه پای حرفهاتون میشینم و جرات نق زدن هم ندارم

اگه اجازه بدین من لینک وبلاگتون رو توی وبلاگم بیارم .
ممنون می شم

دلقک جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:41 ق.ظ http://www.loneliest.persianblog.com

نمی دونستم دوباره شروع به نوشتن کردی!

محبوبه یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:35 ق.ظ http://www.deleman-dastbardar.blogfa.com

سلام وبلاگ خیلی جالبی دارید . امیدوارم موفق باشید
خوشحال میشم به کلبه فقیر فقرا هم یک سر بزنید.


پونه پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:32 ق.ظ http://www.vach.blogfa.com

نیلوفر .............. کجایی............. نگرانتم...............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد