جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

جنسیت گمشده

نفرینت نمیکنم که بمانی نفرینت نمی کنم که بمیری نفرینت می کنم که زن باشی و بفهمی

نقشه هایی که برای کشتن تو کشیدم!!!!!!!!!!!!

یکشنبه 22 تیر 1382   

چه نقشه های دقیقی که برای کشتن تو کشیدم و نقش بر آب شد ! هر وقت که مرا از عصبانیت به مرحله جنون می کشاندی ! و دوباره این فکر شیرین به سرم می آ مد که کشتن تو آخرین راه است ولی همیشه یک اتفاق احمقانه همه نقشه های مرا نقش بر آب می کرد ! وای تو آمده بودی که جای مرا تنگ کنی آمده بودی که خودت را عزیز کنی با آن چشمهای گرد پررو !!!!!!!!!و دماغ کوچولو! و دهان قشنگت !!!!تو آمده بودی تا من قشنگ متوجه شوم که اصلا قشنگ نیستم !!!!!!!!!!آن وقت می گفتم حتما ولی حالا میگوییم شاید!!!!!!!!نقشه هایی را که برای کشتنت کشیده بودم را لای دفتر مشقهای پنجم دبستانم پیدا کردم!آن موقع من نه سالم بود و تو تازه به دنیا آمده بودی !!!!!!و حالا هم با جرات میتوانم بگوییم که تو خوشگل ترین برادری بودی که کسی می توانست داشته باشد!و الان که نگاه می کنم می بینم چه خوب شد که تمام آبنباتهایم را با پوست رویشان وقتی که ۲ ماهه بودی و از گرسنگی داد میزدی توی دهنت نریختم تا خفه شوی نشستم همانجا بغل تختت با خونسردی تمام آبنباتها را خوردم و تو همچنان هوار می زدی و من همان طور که دهنم می جنبید به خودم آفرین می گفتم که دستم به خون تو آلوده نشد چون تو خود به خود داشتی از گرسنگی می مردی وای که اگه مامان نیامده بود ...........!ولی خوب شد که نمردی وگرنه چه کسی ساعت ۱۲ شب با سر درد با چشمهای قرمز مینشست پای کامپیوتر تا صفحه بلاگ منو درست کنه!!!!!واقعا خوب شد که نکشتمت !!!!!!!!من تا ابد مدیون مهربونیاتم! تو قشنگترین برادر دنیایی!!!!!(و قشنگ یعنی تعبییر عاشقانه اشکال!!!!!)ممنون ویژول جان!!!!!!!!!!!(سو تفاهم نشه ویژول اسم همین جوریشه و معمولا وقتهایی که یه کار خوب می کنه بهش می گم)